عشق طلسم شده من
عشق طلسم شده من
سان سو: بافکر اینکه فردا انتقامم رو میگیرم خوابیدم
گوشیم زنگ خورد فک کردم صبح شد ولی دیدم هوا تاریکه روی گوشیم اسم مین یونگ اومد
این منو چیکار دارع
سان سو:بله
مین یونگ:سان سو🥺 سان سو(با بغض)
بابا بزرگ فوت کرد
سان سو: ی دفعه از تعجب چشمام گرد شد مرد!!بلند زدم زیر خنده بالاخره مرد مرتیکه
مین یونگ:من نگو ب کی زنگ زدم بیشور
سان سو:باخنده مینی یونگی مین مین قطع کرد
ی دفعه پیام اومد از طرف ننم بود(مامان مین یونگ) پسرم فردا ساعت۱۰صبح بیا خونه مادر بزرگ همه هستن
همه؟؟ پس شاید اونجا بتونم کارم رو انجام بدم پیام باشه رو داذم خوابیدم ساعت هشت بیدار شدم رفتم حموم تیپ مشکی کردونه شوار جذب لباس دکمه دار پوشیدم کارتیرم رو انداختم گردنم ساعتم رو بستمموهام رو دادم بالایی چنتا دکمه رو هم نبستم
زنک زدم سوجون
سوجون اماده ای بیام دنبالت
سوجون: اره داش بیا
سوارپورشه مشکیم شدم رفتم دنبالش
بیییییب بیییییب سوجون بیا
سوار ماشین شد سلام
سوجون: سلام
پارت بیست ششم
سان سو: بافکر اینکه فردا انتقامم رو میگیرم خوابیدم
گوشیم زنگ خورد فک کردم صبح شد ولی دیدم هوا تاریکه روی گوشیم اسم مین یونگ اومد
این منو چیکار دارع
سان سو:بله
مین یونگ:سان سو🥺 سان سو(با بغض)
بابا بزرگ فوت کرد
سان سو: ی دفعه از تعجب چشمام گرد شد مرد!!بلند زدم زیر خنده بالاخره مرد مرتیکه
مین یونگ:من نگو ب کی زنگ زدم بیشور
سان سو:باخنده مینی یونگی مین مین قطع کرد
ی دفعه پیام اومد از طرف ننم بود(مامان مین یونگ) پسرم فردا ساعت۱۰صبح بیا خونه مادر بزرگ همه هستن
همه؟؟ پس شاید اونجا بتونم کارم رو انجام بدم پیام باشه رو داذم خوابیدم ساعت هشت بیدار شدم رفتم حموم تیپ مشکی کردونه شوار جذب لباس دکمه دار پوشیدم کارتیرم رو انداختم گردنم ساعتم رو بستمموهام رو دادم بالایی چنتا دکمه رو هم نبستم
زنک زدم سوجون
سوجون اماده ای بیام دنبالت
سوجون: اره داش بیا
سوارپورشه مشکیم شدم رفتم دنبالش
بیییییب بیییییب سوجون بیا
سوار ماشین شد سلام
سوجون: سلام
پارت بیست ششم
۴۸.۱k
۲۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.