ایمجین از Jungkook
از حموم اومدی بیرون و رفتی سمت میزت کِرِم بزنی
بدون اینکه حوله رو دربیاری به همه جای بدنت زدی چون میدونستی ک کوک هر لحضه وارد اتاق میشه
برگشتی و یه دیدی به اطراف زدی و مطمئن شدی که کوک دور و برت نیست.
داشتی حوله رو در میاوردی که از پشت تخت کوک با دوربین پرید بیرون
+یوهاهاا
حوله رو سری دور خدت بستی.
_"جییغ" تو از کجا پیدات شد
+هیچی تو لباستو درار
همچنان در حال فیلم گرفتن بود که اومدی جلو دوربینو ازش گرفتی.
+عهه ا/تتتتت اون فیلمو لازم داشتم
_وات ده فاک ب بدن من چیکار داری
دستاشو دور کمرت گرفت و چسبوندتت به بدن خودش
دستاتو به طور اتفاقی روی سینه های بزرگ و عضله ایش گذاشتی
+چون هروقت که میری سر کارت یا بیرون دلم برات تنگ میشه به اون ویدئو نگاه کنم
_ویدیو های دیگمو نگاه کن خوو
+نمیشه ... بدنت تنها چیزیه که با بدن من مَچ میشه و باعث میشه که حس کنم بدن بیبیم پیشمه
لبخندی اومد روی لبات نشست که باعث شد قلب کوک مثل ی تلمبه بتپه
+چویا ... میشه ... یخورده از همون بدن بهره ببرم؟
پریدی روی تخت و دراز کشیدی
_من خیلی وقته منتظرم ددی
🍧⨾ 𝗔𝗡𝗔 .་𓍯˖
⋮ #kooki ະ #fic ⋮
𓏲𝗕𝗍𝗌 𔘓 ִֶ
@army_bts_ot7
بدون اینکه حوله رو دربیاری به همه جای بدنت زدی چون میدونستی ک کوک هر لحضه وارد اتاق میشه
برگشتی و یه دیدی به اطراف زدی و مطمئن شدی که کوک دور و برت نیست.
داشتی حوله رو در میاوردی که از پشت تخت کوک با دوربین پرید بیرون
+یوهاهاا
حوله رو سری دور خدت بستی.
_"جییغ" تو از کجا پیدات شد
+هیچی تو لباستو درار
همچنان در حال فیلم گرفتن بود که اومدی جلو دوربینو ازش گرفتی.
+عهه ا/تتتتت اون فیلمو لازم داشتم
_وات ده فاک ب بدن من چیکار داری
دستاشو دور کمرت گرفت و چسبوندتت به بدن خودش
دستاتو به طور اتفاقی روی سینه های بزرگ و عضله ایش گذاشتی
+چون هروقت که میری سر کارت یا بیرون دلم برات تنگ میشه به اون ویدئو نگاه کنم
_ویدیو های دیگمو نگاه کن خوو
+نمیشه ... بدنت تنها چیزیه که با بدن من مَچ میشه و باعث میشه که حس کنم بدن بیبیم پیشمه
لبخندی اومد روی لبات نشست که باعث شد قلب کوک مثل ی تلمبه بتپه
+چویا ... میشه ... یخورده از همون بدن بهره ببرم؟
پریدی روی تخت و دراز کشیدی
_من خیلی وقته منتظرم ددی
🍧⨾ 𝗔𝗡𝗔 .་𓍯˖
⋮ #kooki ະ #fic ⋮
𓏲𝗕𝗍𝗌 𔘓 ִֶ
@army_bts_ot7
۴۷.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.