درسته من میخواستم برم...ولی بازم اونا جلومو گرفتن...
درسته من میخواستم برم...ولی بازم اونا جلومو گرفتن...
اما میخوام تغییراتی رو انجام بدم... رولم از فلیکس به چان و لینو تغییر کرد...
تم پیج سیاه سفید شد...
پیج پاک سازی شد...
فعالیتم از این به بعد بیشتر چانهو قرارع بشه ولی از بقیه اعضا و اکسو هم پست میزارم...
یه نکته کوچولو لطفا دیگه بهم لیکس نگین...
ممنون...
من کلا نمیخواستم برم فقط قرار بود همه ی اینا رو انجام بدم به اضافه بستن پیامام و بستن کامنت ها...من هیچ وقت نمیخواستم فراموشتون کنم...امروز حرف هایی بهم گفتین که باعث شد بیشتر خودمو بشناسم...ممنون...
ازتون ممنونم که باعث شدین بفهمم چه آدم مزخرفیم...
ازتون ممنونم که باعث شدین بفهمم چه آدم عوضی ام...
هر سه تون بهم گفتین قلبتون رو شکستم....ولی هیچوقت نفهمیدین شما چقدر قلبمو شکستین...من هیچ وقت اینو بهتون نگفتم چون میدونم چقدر دردناکه از کسی که دوسش داری اینو بشنوی...
درسته من همیشه لبخند میزنم...همه چیو تو خودم میریزم...چون هیچ وقت دوست نداشتم شما ناراحت بشین...من اونقدر که فک میکنین آدم پست و بی لیاقتی نیستم....
من واقعا دوستون داشتم از اعماق قلبم...
ولی هرسه تون وقتی بهتون گفتم میخوام چیکار کنم پیاماتون رو بستین...هر سه تون گفتین میخواین بمیرین... یه لحظه خودتون رو بزارین جای من فک کنین سه تا از دوستاتون همزمان بهت بگن میخوایم بمیریم و مقصرش کیه؟! درسته...خودتون... اما کاش به جای این کار کمی باهام حرف میزدین...
من واقعا از خودم متنفرم...خیلی...
اینارو نمیگم که دلتون واسم بسوزه...زمانی که باید اینکارو میکردین به جاش قلبمو شکستین...الان دیگه برام مهم نیس...فقط میخوام حرفامو بهتون بگم...
اخیرا نمیتونستم شبا بخوابم و همش گریه میکردم...از وقتی ویس اومدم حس اینکه بی مصرفم و اضافم دو برابر شده...شما هیچ وقت حرفای دلتون بهم نزدین...این خیلی اذیتم میکرد...من میدیدم دارین داغون میشین ولی هیچ کاری نمیتونستم براتون بکنم...من قلبتون رو شکستم...من F ام به شدت احساسی به قدری احساسی که حتی اگه ببینم کسی که نیمشناسم گریه میکنه منم گریم میگیره...این احساساتی بودنم باعث آسیب های زیادی شده...من واقعا بهتون وابسته شدم...هیچ وقت فکر نمیکردم جونم وصل شه به جون چن نفر دیگه...نمیدونم میفهمین چی میگم یا نه...ولی من تو زندگیم نشده بود این همه وابسته بشم...من برای اینکه باهاتون حرف بزنم هر روز حرف میشنوم اما حس با شما بودن رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمیکنم...من همیشه التماستون میکردم که ترکم نکنین... و اگه بازم حرف رفتن بزنین من بازم التماستون میکنم که نرین...
ادامش تو پست بعد....
اما میخوام تغییراتی رو انجام بدم... رولم از فلیکس به چان و لینو تغییر کرد...
تم پیج سیاه سفید شد...
پیج پاک سازی شد...
فعالیتم از این به بعد بیشتر چانهو قرارع بشه ولی از بقیه اعضا و اکسو هم پست میزارم...
یه نکته کوچولو لطفا دیگه بهم لیکس نگین...
ممنون...
من کلا نمیخواستم برم فقط قرار بود همه ی اینا رو انجام بدم به اضافه بستن پیامام و بستن کامنت ها...من هیچ وقت نمیخواستم فراموشتون کنم...امروز حرف هایی بهم گفتین که باعث شد بیشتر خودمو بشناسم...ممنون...
ازتون ممنونم که باعث شدین بفهمم چه آدم مزخرفیم...
ازتون ممنونم که باعث شدین بفهمم چه آدم عوضی ام...
هر سه تون بهم گفتین قلبتون رو شکستم....ولی هیچوقت نفهمیدین شما چقدر قلبمو شکستین...من هیچ وقت اینو بهتون نگفتم چون میدونم چقدر دردناکه از کسی که دوسش داری اینو بشنوی...
درسته من همیشه لبخند میزنم...همه چیو تو خودم میریزم...چون هیچ وقت دوست نداشتم شما ناراحت بشین...من اونقدر که فک میکنین آدم پست و بی لیاقتی نیستم....
من واقعا دوستون داشتم از اعماق قلبم...
ولی هرسه تون وقتی بهتون گفتم میخوام چیکار کنم پیاماتون رو بستین...هر سه تون گفتین میخواین بمیرین... یه لحظه خودتون رو بزارین جای من فک کنین سه تا از دوستاتون همزمان بهت بگن میخوایم بمیریم و مقصرش کیه؟! درسته...خودتون... اما کاش به جای این کار کمی باهام حرف میزدین...
من واقعا از خودم متنفرم...خیلی...
اینارو نمیگم که دلتون واسم بسوزه...زمانی که باید اینکارو میکردین به جاش قلبمو شکستین...الان دیگه برام مهم نیس...فقط میخوام حرفامو بهتون بگم...
اخیرا نمیتونستم شبا بخوابم و همش گریه میکردم...از وقتی ویس اومدم حس اینکه بی مصرفم و اضافم دو برابر شده...شما هیچ وقت حرفای دلتون بهم نزدین...این خیلی اذیتم میکرد...من میدیدم دارین داغون میشین ولی هیچ کاری نمیتونستم براتون بکنم...من قلبتون رو شکستم...من F ام به شدت احساسی به قدری احساسی که حتی اگه ببینم کسی که نیمشناسم گریه میکنه منم گریم میگیره...این احساساتی بودنم باعث آسیب های زیادی شده...من واقعا بهتون وابسته شدم...هیچ وقت فکر نمیکردم جونم وصل شه به جون چن نفر دیگه...نمیدونم میفهمین چی میگم یا نه...ولی من تو زندگیم نشده بود این همه وابسته بشم...من برای اینکه باهاتون حرف بزنم هر روز حرف میشنوم اما حس با شما بودن رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمیکنم...من همیشه التماستون میکردم که ترکم نکنین... و اگه بازم حرف رفتن بزنین من بازم التماستون میکنم که نرین...
ادامش تو پست بعد....
۳.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.