یه دیالوگی تو فیلم نفوذی بود که به نظرم هیچوقت قدیمی نمیش
یه دیالوگی تو فیلم نفوذی بود که به نظرم هیچوقت قدیمی نمیشه. این بود:
"دِ بیچاره اینجا ایرانه… هر چقدر بیشتر زحمت بکشی؛ بیشتر میزنن توی سرت… بیشتر دل میسوزونی؛ بیشتر بهت انگ میزنند…
آسه میرم آسه میام؛ با هیچ کسی کاری ندارم؛ دل به هیچ چیزی نمیبندم. جز پول. آره پول…!
تو این مملکتِ بلبشو، اونقدر راه هست که بخوای پول خوب در بیاری. هیچکس هم ازت نمی پرسه از کجا آوردی!
آخه اینجا کشور خرید و فروشه. وزیر رو میخرن… وکیل رو میخرن… نماینده مجلس رو میخرن… فکر روشنفکر رو میخرن… قلم نویسنده رو میخرن…"
حرفاش تلخه ولی واقعیته، خودمونو گول نزنیم!
چیشد که به اینجا رسیدیم؟ کجای راه رو اشتباه رفتیم؟
"دِ بیچاره اینجا ایرانه… هر چقدر بیشتر زحمت بکشی؛ بیشتر میزنن توی سرت… بیشتر دل میسوزونی؛ بیشتر بهت انگ میزنند…
آسه میرم آسه میام؛ با هیچ کسی کاری ندارم؛ دل به هیچ چیزی نمیبندم. جز پول. آره پول…!
تو این مملکتِ بلبشو، اونقدر راه هست که بخوای پول خوب در بیاری. هیچکس هم ازت نمی پرسه از کجا آوردی!
آخه اینجا کشور خرید و فروشه. وزیر رو میخرن… وکیل رو میخرن… نماینده مجلس رو میخرن… فکر روشنفکر رو میخرن… قلم نویسنده رو میخرن…"
حرفاش تلخه ولی واقعیته، خودمونو گول نزنیم!
چیشد که به اینجا رسیدیم؟ کجای راه رو اشتباه رفتیم؟
۳.۹k
۲۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.