دید جیمین هم آماده شده
دید جیمین هم آماده شده
_زیاد قشنگ نشدی؟
+بده؟
_نه زیادی خوبه
+خب بریم؟
_بریم
جیمین دست یوری رو گرفت و به سمت ماشین راهیش کرد
امشب میخواست دخترونگیش رو ازش بگیره یعنی مرحله بعدی انتقامش
_خب بریم
ماشین به راه افتاد و نیم ساعت بعد جلوی بهترین رستوران سئول ایستاد...
+اینجا؟
_بله پیاده شو
یوری لبخند زد و پیاده شد که باهم رفتن به سمت رستوران
وارد که شدم توی رستوران هیچکس نبود که یوری با تعجب به جیمین گفت
+چرا کسی نیست
_خنگه اینجا رو رزرو کردم
+اوه چه کارا
_بله دیگه ما برا شما میکنیم
رفتن و نشستن سر میز شان
غذا رو سفارش دادن...
_یوری من برای تو یه استاد نقاشی گرفتم میخوام حرفه ای تر ادامه بدی
بعد اگه شد یه گالری خفن افتتاح کنیم
نظرت؟
+خیلی خوبه خیلی خوشحال شدم
در همین لحظه غذا اومد روی میز که یوری با ببخشید بلند که بره دستشویی دستشو بشوره...
_الان یه کاری میکنم خودت با زبون خودت بگی منو ب*کن
قرصی رو توی لیوان شراب یوری انداخت و اونو کامل حل کرد
یوری اومد...
غذا که تموم شد یوری داشت حالش خراب میشد...
+اههه چقدر گرمه
جیمین تو دل خودش یه پوزخندی زد و گفت
_نه هوا خوبه
بعد از یک ساعت یوری بی قرار شده بود که جیمین گفت
_ بریم خونه؟
+میشه؟
_آره بلند شو بریم
یوری بلند شد که جیمین دستش و گرفت و رفتن سمت ماشین...
وقتی رسیدن در خونه رو جیمین بست...
یوری برگشت سمت جیمین و شروع کرد جیمین و ببوسه...
همه دیگه رو تشنه میبوسند...
جیمین یه لحظه محو یوری میشه و نمیفهمه که میخواست انتقام بگیره بوسه های پر عشقش رو به لبای یوری میزد بعد از دو دقیقه نفس هردو شون گرفت...
_خب بریم اتاق؟
+اهوم
یوری رو بغل میکنه و به سمت اتاق میره
در اتاق و باز میکنه و و یوری رو میزاره زمین و شروع میکنه لب*ای یوری رو ببوسه دستش به زیپ لباس یوری که رسید اونو آروم باز کرد که لباس یوری افتاد زمین و جیمین دستاش و به قفل سوت*ین یوری رسوند
و اونم باز کرد
یوری رو پرت کرد روی تخت و لباس خودشم در آورد خیمه زد روی تن ظریفش کل بدن بی نقصش و بوسه زد
به لباس زی*ر یوری که رسید اونم در آورد و لیسی به به*شت یوری زد یه یوری آه غلیظی از دهنش خارج شد که جیمین بیشتر تحریک شد
یوری بعد چند دقیقه پاهاش لرزید و ار*ضا شد
جیمین پوزخندی زد و از بین پای یوری بلند شد و دیک شو تنظیم کرد و یهو تا خودشو به یوری فشار داد که
+اههه جیمین درد داره
جیمین بدون اینکه بزاره یوری عادت کنه شروع میکنه به تلم*به زدن...
_زیاد قشنگ نشدی؟
+بده؟
_نه زیادی خوبه
+خب بریم؟
_بریم
جیمین دست یوری رو گرفت و به سمت ماشین راهیش کرد
امشب میخواست دخترونگیش رو ازش بگیره یعنی مرحله بعدی انتقامش
_خب بریم
ماشین به راه افتاد و نیم ساعت بعد جلوی بهترین رستوران سئول ایستاد...
+اینجا؟
_بله پیاده شو
یوری لبخند زد و پیاده شد که باهم رفتن به سمت رستوران
وارد که شدم توی رستوران هیچکس نبود که یوری با تعجب به جیمین گفت
+چرا کسی نیست
_خنگه اینجا رو رزرو کردم
+اوه چه کارا
_بله دیگه ما برا شما میکنیم
رفتن و نشستن سر میز شان
غذا رو سفارش دادن...
_یوری من برای تو یه استاد نقاشی گرفتم میخوام حرفه ای تر ادامه بدی
بعد اگه شد یه گالری خفن افتتاح کنیم
نظرت؟
+خیلی خوبه خیلی خوشحال شدم
در همین لحظه غذا اومد روی میز که یوری با ببخشید بلند که بره دستشویی دستشو بشوره...
_الان یه کاری میکنم خودت با زبون خودت بگی منو ب*کن
قرصی رو توی لیوان شراب یوری انداخت و اونو کامل حل کرد
یوری اومد...
غذا که تموم شد یوری داشت حالش خراب میشد...
+اههه چقدر گرمه
جیمین تو دل خودش یه پوزخندی زد و گفت
_نه هوا خوبه
بعد از یک ساعت یوری بی قرار شده بود که جیمین گفت
_ بریم خونه؟
+میشه؟
_آره بلند شو بریم
یوری بلند شد که جیمین دستش و گرفت و رفتن سمت ماشین...
وقتی رسیدن در خونه رو جیمین بست...
یوری برگشت سمت جیمین و شروع کرد جیمین و ببوسه...
همه دیگه رو تشنه میبوسند...
جیمین یه لحظه محو یوری میشه و نمیفهمه که میخواست انتقام بگیره بوسه های پر عشقش رو به لبای یوری میزد بعد از دو دقیقه نفس هردو شون گرفت...
_خب بریم اتاق؟
+اهوم
یوری رو بغل میکنه و به سمت اتاق میره
در اتاق و باز میکنه و و یوری رو میزاره زمین و شروع میکنه لب*ای یوری رو ببوسه دستش به زیپ لباس یوری که رسید اونو آروم باز کرد که لباس یوری افتاد زمین و جیمین دستاش و به قفل سوت*ین یوری رسوند
و اونم باز کرد
یوری رو پرت کرد روی تخت و لباس خودشم در آورد خیمه زد روی تن ظریفش کل بدن بی نقصش و بوسه زد
به لباس زی*ر یوری که رسید اونم در آورد و لیسی به به*شت یوری زد یه یوری آه غلیظی از دهنش خارج شد که جیمین بیشتر تحریک شد
یوری بعد چند دقیقه پاهاش لرزید و ار*ضا شد
جیمین پوزخندی زد و از بین پای یوری بلند شد و دیک شو تنظیم کرد و یهو تا خودشو به یوری فشار داد که
+اههه جیمین درد داره
جیمین بدون اینکه بزاره یوری عادت کنه شروع میکنه به تلم*به زدن...
۴.۳k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.