نمی دونم چطور توضیح بدم، این دوستم می گفت: هر وقت تو زندگ
نمیدونم چطور توضیح بدم، این دوستم میگفت: هر وقت تو زندگی یه چیزی نیست، به چیزهایی که هست نگاه کن.
با همین فلسفه وسط کویر لاستیک زده بود و نشسته بود آبجو خورده بود و غروب رو تماشا کرده بود.
میگفت میدونستم فرقی نمیکنه چقدر نگران بشم، نگرانی من کمکی به موقعیت نمی کرد، ولی میتونستم آبجو و غروب رو از دست بدم.
احتمالا این سختترین چیزیه که لازمه تو زندگی یاد بگیرم.
تمرین فکر کردن به هست ها، جای نیست ها.
و عدم نگرانی برای چیزهایی که در کنترلم نیست و از دست ندادن زندگی که مثل آب از دستم می چکه و میره.
با همین فلسفه وسط کویر لاستیک زده بود و نشسته بود آبجو خورده بود و غروب رو تماشا کرده بود.
میگفت میدونستم فرقی نمیکنه چقدر نگران بشم، نگرانی من کمکی به موقعیت نمی کرد، ولی میتونستم آبجو و غروب رو از دست بدم.
احتمالا این سختترین چیزیه که لازمه تو زندگی یاد بگیرم.
تمرین فکر کردن به هست ها، جای نیست ها.
و عدم نگرانی برای چیزهایی که در کنترلم نیست و از دست ندادن زندگی که مثل آب از دستم می چکه و میره.
۹۲۶
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.