آه نمیدونم خستهام خسته

🐰: آه، نمی‌دونم خسته‌ام، خسته

🐰: من خوابم میاد ولی چرا نمیخوام بخوابم. شما هم اینجوری هستین؟ وقتی خسته‌این؟ اما... می‌تونید خوب بخوابید؟ خوب خوابیدن خوبه ولی من فقط نمی‌خوام بخوابم؟ من تعجب می‌کنم که چیه، تعجب می کنم که دلیلش چیه.

🐰: آه چرا مدام خمیازه می‌کشم. من مدام خمیازه می‌کشم اما نمی‌خوام بخوابم. من تعجب می‌کنم که چیه.

🐰: نه... اما هر وقت مثل "بیا بخوابم" نمی توانستم بخوابم
🐰: ولی شما این‌رو می‌دونید، اما هر زمان که نمی‌خوام بخوابم، یا اگه کمی مشروب خوردم، یا اگه حوصله‌م سر رفته یا توی خونه کار زیادی انجام نمی‌دم، به این فکر می کنم که بیام لایو.

🐰: و من به همه شما فکر می کنم.

🐰: بیاین یکم بخوابیم.
🐰: نمی‌تونم ببینم من نمی‌تونم همه شما رو ببینم اگر چه خوبه که بتونم همه شما رو ببینم.
🐰: اهههه واقعا... من واقعا نمیتونم بخوابم... خوابم میاد... خوابم نمیاد... نه مثل اینکه خوابم نمیاد.

🐰: همگی، روز خوبی داشته باشید. و همه، روز خوبی داشته باشید.

🐰: آیا این هم راهی برای حرف زدن نیست؟ که من خوابم.

🐰: نه اما استفاده از این بالش فایده ای نداره.

🐰: آه خوب و باحاله

🐰: وای... در حالی که داشتم سعی می‌کردم بخوابم، ناگهان به فکر افتادم... می‌دونی داشتم سعی می‌کردم بخوابم؟ وقتی خواب می‌بینم، به چیزهایی فکر می‌کنم که هرگز نمی‌تونستم به آن‌ها فکر کنم.

🐰: پس داشتم فکر می‌کردم... و... چی بود؟ مربوط به چیزی در مورد آرمی بود... آرمی... آرمی... و من بیدار شدم

🐰: به هر حال... آرمی‌ها نمی‌تونن صدمه ببینن. من همچین خوابی دیدم.