"بنال اي ني، به باغات مدينه
"بنال اي ني، به باغات مدينه
كه پنهان آتشي دارم به سينه
چه خوش آيد به گوشم نغمه ي حور
تو گويي سايه اش مي بينم از دور
مگر، مي گردد آن يار دل آرا
به دور قبر ناپيداي زهرا...
خدايا، رازها در پرده تا كي؟
ز غيبت قلبها آزرده تا كي؟
بنال اي ني، بگو با شور و فرياد
كه يا مهدي جهان پر شد ز بيداد
كجايي، اي گل زهرا كجايي؟
تو اي مهرآفرين، لطف خدايي
بشر را، ذكر حق، از ياد رفته
ز باطل، زندگي، بر باد رفته
به جان هم فتاده نسل آدم
كسي را از كسي ديگر خبر نيست
در اين عصر اتم، گمراه مردم
همه، نامهربان، دور از ترحم
همه، بي روح و، بي ايمان و، مرده
بدين دنياي فاني، دل سپرده
بيا، اي يار انسانهاي خسته
تسلي بخش دلهاي شكسته
بيا، خود چاره ي بيچارگان باش
فروغ كلبه ي آوارگان باش
بيا، تا قلب ها آرام گيرد
پريشان عالمي، سامان پذيرد
بنال اي ني، شب هجران سحر كن
فغان از غيبت آن منتظر كن
من و ني، ناله كرديم و شفق زد
شبي از دفتر عمرم ورق زد
شبان آمد، كه گيرد ني ز دستم
لب از ني برگرفتم، دم ببستم
مبادا راز من گويد به چوپان
عيان گردد «حسان» اسرار پنهان
در اينجا، ناله ي ني شد بهانه
براي نغمه هاي عاشقانه
در اينجا، ني بود، ناي گلويم
كه در آه و فغان از هجر اويم
تو اي خواننده، اين اشعار غم خيز
خدا را، با نواي ني ميآميز
كه موسيقي به دين ما حرام است
خلاف مكتب پاك امام است [2] .
"
كه پنهان آتشي دارم به سينه
چه خوش آيد به گوشم نغمه ي حور
تو گويي سايه اش مي بينم از دور
مگر، مي گردد آن يار دل آرا
به دور قبر ناپيداي زهرا...
خدايا، رازها در پرده تا كي؟
ز غيبت قلبها آزرده تا كي؟
بنال اي ني، بگو با شور و فرياد
كه يا مهدي جهان پر شد ز بيداد
كجايي، اي گل زهرا كجايي؟
تو اي مهرآفرين، لطف خدايي
بشر را، ذكر حق، از ياد رفته
ز باطل، زندگي، بر باد رفته
به جان هم فتاده نسل آدم
كسي را از كسي ديگر خبر نيست
در اين عصر اتم، گمراه مردم
همه، نامهربان، دور از ترحم
همه، بي روح و، بي ايمان و، مرده
بدين دنياي فاني، دل سپرده
بيا، اي يار انسانهاي خسته
تسلي بخش دلهاي شكسته
بيا، خود چاره ي بيچارگان باش
فروغ كلبه ي آوارگان باش
بيا، تا قلب ها آرام گيرد
پريشان عالمي، سامان پذيرد
بنال اي ني، شب هجران سحر كن
فغان از غيبت آن منتظر كن
من و ني، ناله كرديم و شفق زد
شبي از دفتر عمرم ورق زد
شبان آمد، كه گيرد ني ز دستم
لب از ني برگرفتم، دم ببستم
مبادا راز من گويد به چوپان
عيان گردد «حسان» اسرار پنهان
در اينجا، ناله ي ني شد بهانه
براي نغمه هاي عاشقانه
در اينجا، ني بود، ناي گلويم
كه در آه و فغان از هجر اويم
تو اي خواننده، اين اشعار غم خيز
خدا را، با نواي ني ميآميز
كه موسيقي به دين ما حرام است
خلاف مكتب پاك امام است [2] .
"
۱.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.