اتفاقی؟یا سرنوشت ادامهp3
اتفاقی؟یا سرنوشت ادامهp3
ی شو*رت جلوی پنجره وایساده و داره ویسکی میخوره
با دیدنم ی نگاه به من کرد ی نگاه ب خودش و گفت نگا نکن
منی ک تموم مدت داشتم به بدن عضلانیش تتو هاش و زخمای و کینگ سایز بودنش نگا میکردم زود خودمو جمع کردم و با خونسردی کامل به چشای سیاهش نگا کردم و گفتم
+فرمانده لی اینارو داد تا بهت بدم
_ممنون اگه کاری نداره میتونی بری
+هوم
برگشتم ک برم ک پام ب چیزی گیر کرد ک حس کردم دارم میوفتم چشامو محکم بستم ولی یکم بعد احساس کرم دادم پرواز میکنم رو هوا معلق بودم
چشامو باز کردم ک دیدم کوک منو برآید استایل بغلم کرده ک به چشماش نگاه کردم فاصله بین صورتمون کمتر از چهار تا انگشت بود ک یهو به لبام نگاه کرد احساس کردم داره نزدیکم میشه ک زود خودمو انداختم رو زمین و خداحافظی کردم و رفتم تو اتاقم
از زبان کوک
این دختره داره کاری باهام میکنه ک چند سال پیش همسرم باهام کرده بود احساس میکنم دارم عاشقش میش نه امکان نداره اون ی بچس اون فقط ی بچس نباید عاشقش شم
ی شو*رت جلوی پنجره وایساده و داره ویسکی میخوره
با دیدنم ی نگاه به من کرد ی نگاه ب خودش و گفت نگا نکن
منی ک تموم مدت داشتم به بدن عضلانیش تتو هاش و زخمای و کینگ سایز بودنش نگا میکردم زود خودمو جمع کردم و با خونسردی کامل به چشای سیاهش نگا کردم و گفتم
+فرمانده لی اینارو داد تا بهت بدم
_ممنون اگه کاری نداره میتونی بری
+هوم
برگشتم ک برم ک پام ب چیزی گیر کرد ک حس کردم دارم میوفتم چشامو محکم بستم ولی یکم بعد احساس کرم دادم پرواز میکنم رو هوا معلق بودم
چشامو باز کردم ک دیدم کوک منو برآید استایل بغلم کرده ک به چشماش نگاه کردم فاصله بین صورتمون کمتر از چهار تا انگشت بود ک یهو به لبام نگاه کرد احساس کردم داره نزدیکم میشه ک زود خودمو انداختم رو زمین و خداحافظی کردم و رفتم تو اتاقم
از زبان کوک
این دختره داره کاری باهام میکنه ک چند سال پیش همسرم باهام کرده بود احساس میکنم دارم عاشقش میش نه امکان نداره اون ی بچس اون فقط ی بچس نباید عاشقش شم
۱۱.۹k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.