آنقدر نماندى كه مرا زار ببینى
آنقدر نماندى كه مرا زار ببینى
لعنت شده و خسته از آزار ببینى
رفتی، در و دیوار اتاقم قفسم شد
حس خفگی بغض گلو هم نفسم شد
تو بی من و من با یاد تو شكستم
آویخته بر دار تو انگار نه انگار✌️
لعنت شده و خسته از آزار ببینى
رفتی، در و دیوار اتاقم قفسم شد
حس خفگی بغض گلو هم نفسم شد
تو بی من و من با یاد تو شكستم
آویخته بر دار تو انگار نه انگار✌️
۳۰.۷k
۲۵ بهمن ۱۴۰۰