چرا وقتی همه چیز تموم شده بود،خواهش کردم که یه بار دیگه ب
چرا وقتی همه چیز تموم شده بود،خواهش کردم که یه بار دیگه ببینمت؟!
مگه چیزی عوض میشد؟!
مگه باز میشد باهم باشیم؟!
نه...
ولی دلم تنگ بود و امونم رو بریده بود این جدایی...
برای ما که باهم بهترین روزا رو داشتیم وبرای هم همیشه همه کاری میکردیم ، خداحافظی خیلی زود بود....
دیدم از دست رفتم و افتادم به پات
که بیا ببینمت...
که باور کنم قرار دیگه نباشی...
ادم چجوری باید به دلش بگه که نیست؟
که اشتباه شده و اون یارت نیست...
من همیشه زورم به همه چیز رسیده ها
ولی به دلم نه....
فکر میکنی اگه اون بیتابت نبود
من همیشه حرفام به التماس آلوده بود؟
ولی خودمونیم زود بود واسه رفتن!
هنوز اون همه شعری که نخوندم برات ماسیده روی لب هام...
اون آوازی که برام نخوندی، عقده شد برام...
چقدر الان دلم میخواد، اسمت بیفته روی گوشیم یا معجزه شه همین روزا برگردی...
.
دیگه هیچ وقت مسیرت به من نخورد
حتی یه کوچه رو اشتباه رو نرفتی که ببینی منو...یه جاهایی رفتی که چشمت نخوره به من..
شاید
بزرگترین درد دنیا این باشه که
داد بزنه و بگه:
"دیگه هیچ وقت،نمیخوام ببینمت! 💔🍃
مگه چیزی عوض میشد؟!
مگه باز میشد باهم باشیم؟!
نه...
ولی دلم تنگ بود و امونم رو بریده بود این جدایی...
برای ما که باهم بهترین روزا رو داشتیم وبرای هم همیشه همه کاری میکردیم ، خداحافظی خیلی زود بود....
دیدم از دست رفتم و افتادم به پات
که بیا ببینمت...
که باور کنم قرار دیگه نباشی...
ادم چجوری باید به دلش بگه که نیست؟
که اشتباه شده و اون یارت نیست...
من همیشه زورم به همه چیز رسیده ها
ولی به دلم نه....
فکر میکنی اگه اون بیتابت نبود
من همیشه حرفام به التماس آلوده بود؟
ولی خودمونیم زود بود واسه رفتن!
هنوز اون همه شعری که نخوندم برات ماسیده روی لب هام...
اون آوازی که برام نخوندی، عقده شد برام...
چقدر الان دلم میخواد، اسمت بیفته روی گوشیم یا معجزه شه همین روزا برگردی...
.
دیگه هیچ وقت مسیرت به من نخورد
حتی یه کوچه رو اشتباه رو نرفتی که ببینی منو...یه جاهایی رفتی که چشمت نخوره به من..
شاید
بزرگترین درد دنیا این باشه که
داد بزنه و بگه:
"دیگه هیچ وقت،نمیخوام ببینمت! 💔🍃
۲۲.۷k
۲۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.