گاهی گمان میکردم میتوانم وقتی عصبانی ام
گاهی گمان میکردم میتوانم وقتی عصبانیام
هرچیزی را بشکنم.
هرچیزی که اطرافم بود.
لیوان، آیینه، پارچ، پنجره یا مداد، دل.
نمیدانم هرچیزی..
چندباری اینکار را کردم و در پایان،
خودم را شکسته میان شکستهها میدیدم....
هرچیزی را بشکنم.
هرچیزی که اطرافم بود.
لیوان، آیینه، پارچ، پنجره یا مداد، دل.
نمیدانم هرچیزی..
چندباری اینکار را کردم و در پایان،
خودم را شکسته میان شکستهها میدیدم....
۷۲۴
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.