باور میکنند که باور کردیم نمایشِ شان را »
باور میکنند که باور کردیم نمایشِ شان را »
اگه نقابِ باور مون رو برداریم می بینن چه زخمها زدند و رفتن، و اگه می دیدن گریه هایِ پشت خنده هامون رو ...
زخمی که کهنه بشه ریشه میدوونه به عمقِ باورت و اون زمان هیچ باوری رو باور نداریم
ریشه خاکستری و گلِ اعتماد پژمرده و پلاسیده
به صحنهٔ نمایش میریم و یک کفِ دستِ بی صدا میزنیم
نه برای بازیگرایِ زندگیمون ، برای خودمون
که مدت زمانِ طولانی قوی بودیم و باورکردیم نمایشِ پشت پرده اشون رو
اگه نقابِ باور مون رو برداریم می بینن چه زخمها زدند و رفتن، و اگه می دیدن گریه هایِ پشت خنده هامون رو ...
زخمی که کهنه بشه ریشه میدوونه به عمقِ باورت و اون زمان هیچ باوری رو باور نداریم
ریشه خاکستری و گلِ اعتماد پژمرده و پلاسیده
به صحنهٔ نمایش میریم و یک کفِ دستِ بی صدا میزنیم
نه برای بازیگرایِ زندگیمون ، برای خودمون
که مدت زمانِ طولانی قوی بودیم و باورکردیم نمایشِ پشت پرده اشون رو
۴.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۲