شاهزاده
پارت 2
هه یانگ: به اتاق داداشم زل زدم که صدای باز شدن درو شنیدم سر جام خشک شدم
که یهو صدای عمومو سنیدم
سوهو: عمو عمو هه یانگ کجایی دختر
هه یانگ: بله عمو کاری داستی
سوهو: نگا برو ی لباس قسنگ و شیکو مجلسی بپوش ماشین دم درمنتظرته
هه یانگ: وات.. ماشین اونم منتظر من... چرااااا
عموم دوزانو جلوم نشست و شونه هامو فشرد
سوهو: نگا دختر جون من الان تو رو به شاهزاده ی فرانسه فروختم یعنی تو الان یکی از برده های اونی این برا ایندت و حفظت از تو حالا بدون هیچ حرف لباساتو بپوش
هه یانگ: من فقط اشک میریختم اخه چراااااااا اون منو فروخت
رفتم لباسم رو عوض کردم و نشستم تو ماشین به قصر رسیدیم وقتی پیاده سدم به ارتفاع نگاه کردم یرم که بردم خیلی بالا نزدیک بود بیوفتم که عموم گرفتم
سوهو: خوبی
هه یانگ: خوبم بریم
رفتیم داخل انقدر داخلش بزرررررررررگو قشنگ بود که چشام برق میزد که یهو سر دبیرا خدمتکارا یا خدمتکار ارشد اومد
خدمتکار ارشد: سلام خوش اومدید بفرمایید
ویو به ته
بازم ی برده دیگه اومد بازم الان خودشو بهم میچسبونه تا باهام ازدواج کنه ععععه
لباسم رو عوض کردم و بی خیال رفتم سراغ میز غذا گوشیمو دراوردم و شروع کردم گشتن
ویو روز بعد
هه یانگ: لباسامو پوشیدم و رفتم پیش سر دبیر اون خیای مهربون بود ولی خوب سنش زیاد بود
سر دبیر: امروز اولین روز کاریته منم کاریم داستی میتونی فیونا صدا کنی حالا برو پنجره ها اتاق غذا خوری رو تمیز کن
هه یانگ(اخم): حتما
فیونا: راستی.... به هیچ عونوان به اتاق زیر زمیرن و اتاق شاهزاده نمیری باشه
هه یانگ(در ذهن) یعنی تو اتاق زیر زمینیه چی هست
که خوردم به ی نفر
☆در ان اتاق چه وجود دارد
☆هه یانگ به کی خورد
جواب این سوالات رو در پارت بعد میفهمید
حمایت کن کیوتیــــــ♡ـــــــــ
هه یانگ: به اتاق داداشم زل زدم که صدای باز شدن درو شنیدم سر جام خشک شدم
که یهو صدای عمومو سنیدم
سوهو: عمو عمو هه یانگ کجایی دختر
هه یانگ: بله عمو کاری داستی
سوهو: نگا برو ی لباس قسنگ و شیکو مجلسی بپوش ماشین دم درمنتظرته
هه یانگ: وات.. ماشین اونم منتظر من... چرااااا
عموم دوزانو جلوم نشست و شونه هامو فشرد
سوهو: نگا دختر جون من الان تو رو به شاهزاده ی فرانسه فروختم یعنی تو الان یکی از برده های اونی این برا ایندت و حفظت از تو حالا بدون هیچ حرف لباساتو بپوش
هه یانگ: من فقط اشک میریختم اخه چراااااااا اون منو فروخت
رفتم لباسم رو عوض کردم و نشستم تو ماشین به قصر رسیدیم وقتی پیاده سدم به ارتفاع نگاه کردم یرم که بردم خیلی بالا نزدیک بود بیوفتم که عموم گرفتم
سوهو: خوبی
هه یانگ: خوبم بریم
رفتیم داخل انقدر داخلش بزرررررررررگو قشنگ بود که چشام برق میزد که یهو سر دبیرا خدمتکارا یا خدمتکار ارشد اومد
خدمتکار ارشد: سلام خوش اومدید بفرمایید
ویو به ته
بازم ی برده دیگه اومد بازم الان خودشو بهم میچسبونه تا باهام ازدواج کنه ععععه
لباسم رو عوض کردم و بی خیال رفتم سراغ میز غذا گوشیمو دراوردم و شروع کردم گشتن
ویو روز بعد
هه یانگ: لباسامو پوشیدم و رفتم پیش سر دبیر اون خیای مهربون بود ولی خوب سنش زیاد بود
سر دبیر: امروز اولین روز کاریته منم کاریم داستی میتونی فیونا صدا کنی حالا برو پنجره ها اتاق غذا خوری رو تمیز کن
هه یانگ(اخم): حتما
فیونا: راستی.... به هیچ عونوان به اتاق زیر زمیرن و اتاق شاهزاده نمیری باشه
هه یانگ(در ذهن) یعنی تو اتاق زیر زمینیه چی هست
که خوردم به ی نفر
☆در ان اتاق چه وجود دارد
☆هه یانگ به کی خورد
جواب این سوالات رو در پارت بعد میفهمید
حمایت کن کیوتیــــــ♡ـــــــــ
۴.۶k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.