بچه ها اعصابم کالا ریدههههه حالم خیلی بده
بچهها اعصابم کالا ریدههههه حالم خیلی بده
یاد جریان عید افتادم
دایی بابام زن دایی بابام و دخترشون و دوتا نوه هاش اومدن خونمون یک ساعت گذشت بعد یه دفعه دختر دایی بابام با این که دوتا بچه داره بهم گفت حالا بی تی اس بهت چی میده که طرفدارشونی منم هیچی نگفتم.
تازه تابستون شده بود که داشتیم با مامانبزرگ و بابابزرگم خونمون ناهار میخوردیم اسم همین دختر دایی بابام اومد وسط مامانم بلند گفت حالا روبینا هم اینجا نشسته( منو منظورشه ) ولی تو عید بابام به دختر داییش گفته من طرفدار بی تی اسم و یه کاری کنه دست بردارم واسه همین یه دفعه دختر دایی بابام اینو بم گفت بعد مامانم گفت حتی فرداش هم به مامانم زنگ زده گفته واسه من یه جا رو بلده یه جور کلاس که من برم کلا چادری بشم و آرمی نباشم مامانم هم به مامان بزرگم گفت از کار دختر داداشت خیلی بدم اومد که اینجوری گفته به اون ربطی نداره سلیقه دختر من چیه ولی من از بابام ناراحت شدم که به دختر داییش گفته من آرمی ام دختر دایی بابام هم چادریه و حتی سر دختر 5 سالش هم روسری میپوشه مامانم هنوز این جریان و بهم نگفته بود که گوشیمو تو ماشین گرفت گفت روبینا تروخدا این بی تی اس و از رو گوشیت بر دار بابام گفت ولش کن ولی همین بابام قبلش به دختر داییش گفته من آرمی ام جلو همه به همین دختر داییش فحش ناموس دادم یعنی کلا اعصابم ریده😭😭
انقد از دختر دایی بابام بدم میاد که اگه ببینمش جرش میدم کلا خانواده بابام خیلی اذیتم میکنن دلم میخواد بزنم خودمو بکشم😭😭😭😭😭😭💔💔
یاد جریان عید افتادم
دایی بابام زن دایی بابام و دخترشون و دوتا نوه هاش اومدن خونمون یک ساعت گذشت بعد یه دفعه دختر دایی بابام با این که دوتا بچه داره بهم گفت حالا بی تی اس بهت چی میده که طرفدارشونی منم هیچی نگفتم.
تازه تابستون شده بود که داشتیم با مامانبزرگ و بابابزرگم خونمون ناهار میخوردیم اسم همین دختر دایی بابام اومد وسط مامانم بلند گفت حالا روبینا هم اینجا نشسته( منو منظورشه ) ولی تو عید بابام به دختر داییش گفته من طرفدار بی تی اسم و یه کاری کنه دست بردارم واسه همین یه دفعه دختر دایی بابام اینو بم گفت بعد مامانم گفت حتی فرداش هم به مامانم زنگ زده گفته واسه من یه جا رو بلده یه جور کلاس که من برم کلا چادری بشم و آرمی نباشم مامانم هم به مامان بزرگم گفت از کار دختر داداشت خیلی بدم اومد که اینجوری گفته به اون ربطی نداره سلیقه دختر من چیه ولی من از بابام ناراحت شدم که به دختر داییش گفته من آرمی ام دختر دایی بابام هم چادریه و حتی سر دختر 5 سالش هم روسری میپوشه مامانم هنوز این جریان و بهم نگفته بود که گوشیمو تو ماشین گرفت گفت روبینا تروخدا این بی تی اس و از رو گوشیت بر دار بابام گفت ولش کن ولی همین بابام قبلش به دختر داییش گفته من آرمی ام جلو همه به همین دختر داییش فحش ناموس دادم یعنی کلا اعصابم ریده😭😭
انقد از دختر دایی بابام بدم میاد که اگه ببینمش جرش میدم کلا خانواده بابام خیلی اذیتم میکنن دلم میخواد بزنم خودمو بکشم😭😭😭😭😭😭💔💔
۱.۲k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.