جهت دلتنگی:)...
جهت دلتنگی:)...
دلتنگ شدم، دلتنگ غم، دلتنگ خستگی، دلتنگ درد...
همه ی اینا مارو کنار هم نگه داشت...
شب بارونی ای که فراموشش نمیکنم همیشه پشت پرده ی تمام اتفاق های مهم زندگیمه.
عاشق شدنم،عاشقی کردنم، دل شکستنم، دلتنگ شدنم...
همه سر چشمه تو و وجود تو بودن شاید بهتر بگم سرچشمه اش چیزی جز غم تو نبود.
اگه ازم بپرسن کی بزرگ شدی؟ تاریخ دقیقی یادم نمیاد تنها چیزی که میگم روز جدا شدن از تو عه.
از همه ی بی رحمی هات تا همه ی عشقت سر مست شدم.
اگه بپرسی چیشده فقط یک قصه دارم که بگم:«روزی روزگاری دختری بود با قلبی کوچک تا اینکه شب شد و باران امد.عشق مانند همان باران قلبش را لبریز کرد تا انقدر پر شد که شکست...شکست و شکست تا ویران شد.
حالا دختر قلبی نداشت فقط گاه گاهی به صدایی که به او ژربرای زیبایم میگفت یا به او میگفت که یکی یک دانه ی او در دنیاست. میخواست باز صاحب صدا قلبش را از عشق لبریز کند و اینبار باز هم مهم نبود که میشکست فقط میدونست که همین رو میخواد.تا فهمید دلتنگ شده، دردی که دیگه برایش دیر شده بود:).
دلتنگ شدم، دلتنگ غم، دلتنگ خستگی، دلتنگ درد...
همه ی اینا مارو کنار هم نگه داشت...
شب بارونی ای که فراموشش نمیکنم همیشه پشت پرده ی تمام اتفاق های مهم زندگیمه.
عاشق شدنم،عاشقی کردنم، دل شکستنم، دلتنگ شدنم...
همه سر چشمه تو و وجود تو بودن شاید بهتر بگم سرچشمه اش چیزی جز غم تو نبود.
اگه ازم بپرسن کی بزرگ شدی؟ تاریخ دقیقی یادم نمیاد تنها چیزی که میگم روز جدا شدن از تو عه.
از همه ی بی رحمی هات تا همه ی عشقت سر مست شدم.
اگه بپرسی چیشده فقط یک قصه دارم که بگم:«روزی روزگاری دختری بود با قلبی کوچک تا اینکه شب شد و باران امد.عشق مانند همان باران قلبش را لبریز کرد تا انقدر پر شد که شکست...شکست و شکست تا ویران شد.
حالا دختر قلبی نداشت فقط گاه گاهی به صدایی که به او ژربرای زیبایم میگفت یا به او میگفت که یکی یک دانه ی او در دنیاست. میخواست باز صاحب صدا قلبش را از عشق لبریز کند و اینبار باز هم مهم نبود که میشکست فقط میدونست که همین رو میخواد.تا فهمید دلتنگ شده، دردی که دیگه برایش دیر شده بود:).
۴۶۰
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.