تو دست تکان می دهی
تو دست تکان میدهی
و من تو را میان جمعیت پیدا میکنم
چه خوش خیالم نفهمیدم
تو خداحافظی میکردی!
***
یک برگ مانده بود
درخت گفت :منتظرت میمانم
برگ گفت :تا بهار خداحافظ
بهار شد ولی درخت میان آن همه
برگ، دوستش را فراموش کرده بود!
و من تو را میان جمعیت پیدا میکنم
چه خوش خیالم نفهمیدم
تو خداحافظی میکردی!
***
یک برگ مانده بود
درخت گفت :منتظرت میمانم
برگ گفت :تا بهار خداحافظ
بهار شد ولی درخت میان آن همه
برگ، دوستش را فراموش کرده بود!
۱.۵k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.