لغت نامه ی دهخدا رو گذاشتم جلو روم ؛
لغت نامه ی دهخدا رو گذاشتم جلو روم ؛
حرف " ی " رو پیدا کردم ...
دست گذاشتم رو صفحه و
دونه دونه کلمه ها رو اومدم پایین ...
رسیدم به " یار " ، مکث کردم...
معنی نوشته بود: همراه ، دستگیر، یاور، مدد، طرفدار ...
با این تفاسیر یار به کسی باید گفت که کنارت باشه!
ور دلت، تو بغلت!
دستتو بگیره از زمین بلندت کنه (:
" ما دوتایی " از دهنش نیفته ...
میخواستم از غربت ناشی از نبود یار بنویسم؛
ولی یار اگر یار باشه ، نبودش تعریف نشده!
کسی که نبود پیدا شد و ی مدت جلوی چشمت بود بعد دیگه دوباره نبود ،
اونی که نخواست بعد ی مدت خواست تو کنارش باشی و بعد دیگه دوباره نخواست ،
اونی که فاصله گرفت، جدا شد، دلتنگیت براش بیاهمیت شد ...
همونی که گذاشت تنهایی بکشی، خستگی راه بمونه تو تنت، قلبت شرحه شرحه شه و..
یارت نیست، بارته ...
بار روی شونه هات!
سنگینی روی دلت (:
از یار تا بار ی نقطه تفاوته ولی این کجا و اون کجا...
بار تزویر رو خوب یاد گرفته ...
نمیفهمی ولی داری بازی شو میخوری ^^
خیلی حرفه ای ..
درست زمانی که بهش عادت کردی،
باید بذاریش زمین ..
من چی بگم از شونه هایی که درد دارن؟
درد باری که ی عمر به دوش کشیدن؟!
به عشق مقصد سختی راه رو تحمل کردن (:
اما مقصد سرآبی بیش نبود!
میان راه جون دادیم و بار زمین انداختیم و همونجا کنارش خاک شدیم! (:
اما یار...
یار قلبش میاد جلو ^^
میاد بشه مهمون قبلت نه سنگینی شونه هات (؛
با تموم احساساتش ...
احساس عقل نداره که بخواد ی جایی بازی در بیاره ..
پرده ای نیست!
هر چی هست فاحش فاحش، همینی هست که میبنی(:
یار وجودت رو میخونه!
دلتو ...
قلبتو ...
مغزتو ...
چیزی که هستی رو میخواد ^^
یار بال پروازت میشه!
یار استخون لای زخمت نیست (: مرحمته ...
مثه ی لیوان شربت آبلیمو سر ظهر تو دل مرداد ماه روحت رو نوازش میکنه!
یار همنشین جسمت نیست^^
این روحته که کنارش میشینه ..
یار ...
یار واقعی از فرش به عرش میرسونت!
یار اگر بار نباشه،
مسیر طولانی هم میشینه به دلت!
بار تضرع کردنت رو میبنه
اهمیت نمیده ،
یار نمیبینه ،
اما جون میده ^^
صبوری میکنه، راه میاد، اذیت نمیکنه (؛
حواسش به دلت هست ^^
خلاصه که
خدا یارتون رو نگه داره براتون و بار رو ازتون دور کنه ((:
کلمه ی "یار" حرمت داره ،
برای هر رهگذری استفاده اش نکنید ...
ویرانه دلِ ماست، که با هر نگهِ دوست
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت!
یاردآ
مهر ماه ۱۴۰۱
حرف " ی " رو پیدا کردم ...
دست گذاشتم رو صفحه و
دونه دونه کلمه ها رو اومدم پایین ...
رسیدم به " یار " ، مکث کردم...
معنی نوشته بود: همراه ، دستگیر، یاور، مدد، طرفدار ...
با این تفاسیر یار به کسی باید گفت که کنارت باشه!
ور دلت، تو بغلت!
دستتو بگیره از زمین بلندت کنه (:
" ما دوتایی " از دهنش نیفته ...
میخواستم از غربت ناشی از نبود یار بنویسم؛
ولی یار اگر یار باشه ، نبودش تعریف نشده!
کسی که نبود پیدا شد و ی مدت جلوی چشمت بود بعد دیگه دوباره نبود ،
اونی که نخواست بعد ی مدت خواست تو کنارش باشی و بعد دیگه دوباره نخواست ،
اونی که فاصله گرفت، جدا شد، دلتنگیت براش بیاهمیت شد ...
همونی که گذاشت تنهایی بکشی، خستگی راه بمونه تو تنت، قلبت شرحه شرحه شه و..
یارت نیست، بارته ...
بار روی شونه هات!
سنگینی روی دلت (:
از یار تا بار ی نقطه تفاوته ولی این کجا و اون کجا...
بار تزویر رو خوب یاد گرفته ...
نمیفهمی ولی داری بازی شو میخوری ^^
خیلی حرفه ای ..
درست زمانی که بهش عادت کردی،
باید بذاریش زمین ..
من چی بگم از شونه هایی که درد دارن؟
درد باری که ی عمر به دوش کشیدن؟!
به عشق مقصد سختی راه رو تحمل کردن (:
اما مقصد سرآبی بیش نبود!
میان راه جون دادیم و بار زمین انداختیم و همونجا کنارش خاک شدیم! (:
اما یار...
یار قلبش میاد جلو ^^
میاد بشه مهمون قبلت نه سنگینی شونه هات (؛
با تموم احساساتش ...
احساس عقل نداره که بخواد ی جایی بازی در بیاره ..
پرده ای نیست!
هر چی هست فاحش فاحش، همینی هست که میبنی(:
یار وجودت رو میخونه!
دلتو ...
قلبتو ...
مغزتو ...
چیزی که هستی رو میخواد ^^
یار بال پروازت میشه!
یار استخون لای زخمت نیست (: مرحمته ...
مثه ی لیوان شربت آبلیمو سر ظهر تو دل مرداد ماه روحت رو نوازش میکنه!
یار همنشین جسمت نیست^^
این روحته که کنارش میشینه ..
یار ...
یار واقعی از فرش به عرش میرسونت!
یار اگر بار نباشه،
مسیر طولانی هم میشینه به دلت!
بار تضرع کردنت رو میبنه
اهمیت نمیده ،
یار نمیبینه ،
اما جون میده ^^
صبوری میکنه، راه میاد، اذیت نمیکنه (؛
حواسش به دلت هست ^^
خلاصه که
خدا یارتون رو نگه داره براتون و بار رو ازتون دور کنه ((:
کلمه ی "یار" حرمت داره ،
برای هر رهگذری استفاده اش نکنید ...
ویرانه دلِ ماست، که با هر نگهِ دوست
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت!
یاردآ
مهر ماه ۱۴۰۱
۶۶.۶k
۱۸ مهر ۱۴۰۱