p6
ویو ات
واااای دیر رسیدم کلاسم تموم شد بابام منو میکشه برم باید خودم واسه امتحانا آماده بشم
ات: اجوما من اومدم... شام نمیخورم میرم تو اتاقم درس بخونم فردا تعطیله میتونم بیدار بمونم
اجوما: باشه زیاد به خودت فشار نیار گرسنه شدی بهم بگو
ات: ممنون
ویو ات
کل شب درس خوندم هوا روشن شده میرم دو ساعت بخوابم بعد ادامه میدم (یه مدت وضعیت ادمینتونم همین بود)
ویو جیهوپ
به ات قول دادم شام مهمونش کنم فکر کنم چون امروز تعطیله بتونه بیاد بهش زنگ زدم یه خانومی برداشت گفت که خدمتکارشه و گفت که برم دنبالش آماده شدم که برم
اجوما: خانوم لطفا آماده شین که با دوستتون برین بیرون
ات: ولی من باد درس بخونم
اجوما: بسه باید کمتر به خودت فشار بیاری (همه یکی از این آدما که از این حرفا بزنه نیاز داریم ولی خوب نسلش داره منقرض میشه)
ات: بابام چی
اجوما: من نمیزارم بفهمه سریع آماده شو
واااای دیر رسیدم کلاسم تموم شد بابام منو میکشه برم باید خودم واسه امتحانا آماده بشم
ات: اجوما من اومدم... شام نمیخورم میرم تو اتاقم درس بخونم فردا تعطیله میتونم بیدار بمونم
اجوما: باشه زیاد به خودت فشار نیار گرسنه شدی بهم بگو
ات: ممنون
ویو ات
کل شب درس خوندم هوا روشن شده میرم دو ساعت بخوابم بعد ادامه میدم (یه مدت وضعیت ادمینتونم همین بود)
ویو جیهوپ
به ات قول دادم شام مهمونش کنم فکر کنم چون امروز تعطیله بتونه بیاد بهش زنگ زدم یه خانومی برداشت گفت که خدمتکارشه و گفت که برم دنبالش آماده شدم که برم
اجوما: خانوم لطفا آماده شین که با دوستتون برین بیرون
ات: ولی من باد درس بخونم
اجوما: بسه باید کمتر به خودت فشار بیاری (همه یکی از این آدما که از این حرفا بزنه نیاز داریم ولی خوب نسلش داره منقرض میشه)
ات: بابام چی
اجوما: من نمیزارم بفهمه سریع آماده شو
۵.۴k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.