پارت 3 عشق مافیایی
#پارت 3 عشق مافیایی
'خلاصه
امروز میخوایم پولای بانک مرکزی کره رو بدزدیم
یونگی نقشه کشید . یونگی:ماریا و سویون به عنوان کسی که میخوان پول هاشون رو داخل صندوق بانک بگذارن وارد میشن و بعد ما حمله میکنیم . تهیونگ و جیمین و به خصوص جونگ کوک تا هفته آینده افرادمون رو آماده کنین و بهشون آموزش بدید . تهیونگ دوربین هارو هک کن و دسترسی شون رو به پلیس محدود کن ما برای ورود و حمله و فرار 10مین بیشتر فرصت نداریم بیشتر طول بکشه گیر میوفتیم و پلیس ها میان پس سعی کنین توی این یک هفته به خوبی تمرین کنین
سویون: از اتاق یونگی اومدیم بیرون منو ماریا مثل گچ سفید شده بودیم دیدم تهیونگ اومد بهش گفتم اوپا ترو خدا بیا این نقشه خطرناک انجام ندیم
تهیونگ نمیشه از فردا باید نیرو هامون رو آموزش بدیم .
جونگ کوک: ماریا اوردم توی حیاط دستاش مثل یخ سرد بود و پوستش سفید سفید شده بود . به ماریا یه لیوان آب دادم و آرومش کردم . ماریا همشهری میگفت نگرانند هستم و اینکار نکن اما نمیتونستم یه همچین کاری کنم سعی کردم آرومش کنم و کاری کردم که راه بیاد .
(یک هفته بعد )
ماریا : یک گریم سنگین برای خودم و سویون و جیمین انجام دادم اینقد حرفه ای بود که پسرا مارو نشناختن 😎
لباس مبدل هم پوشیدیم و رفتیم جیمین به عنوان بادیگارد مون همراهمون بود پسرا اسلحه و چیز های مورد نیازشون برداشتن و افراد آماده کردن
من و سویون و جیمین رفتیم بانک وقتی وارد شدیم جیمین اسلحه اش رو در آورد و بقیه گروه هم ریختن سرشون دزدی خیلی حرفه ای انجام دادیم اما نمیدونم چی شد که یونگی گیر افتاد
جونگ کوک : یونگی مواظب باش نهههههه . یونگی توسط پلیس معروف کره جین، جی هوپ و نامجون دستگیر شد وقتی رسیدیم ویلا دیدم ماریا حالش بده گزینش رو پاک کردم و بهش آب دادم اما خوب نشد میخواست بلند بشه که غش کرد
ب.ر.ا.ی.د . ا.س.ت.ا.ی.ل بلندش کردم و بردمش داخل ماشین
تهیونگ :دیدم جونگ کوک ماریا ب.غ.ل کرده و نگران داره سمت ماشین میره دیدم ماریا غش کرده سویون فرستادم همراهش که راحت تر کار های ماریا انجام بده بردنش بیمارستان
خلاصه : آقای جئون همسرتون .......... دارن مراقبش باشین
'خلاصه
امروز میخوایم پولای بانک مرکزی کره رو بدزدیم
یونگی نقشه کشید . یونگی:ماریا و سویون به عنوان کسی که میخوان پول هاشون رو داخل صندوق بانک بگذارن وارد میشن و بعد ما حمله میکنیم . تهیونگ و جیمین و به خصوص جونگ کوک تا هفته آینده افرادمون رو آماده کنین و بهشون آموزش بدید . تهیونگ دوربین هارو هک کن و دسترسی شون رو به پلیس محدود کن ما برای ورود و حمله و فرار 10مین بیشتر فرصت نداریم بیشتر طول بکشه گیر میوفتیم و پلیس ها میان پس سعی کنین توی این یک هفته به خوبی تمرین کنین
سویون: از اتاق یونگی اومدیم بیرون منو ماریا مثل گچ سفید شده بودیم دیدم تهیونگ اومد بهش گفتم اوپا ترو خدا بیا این نقشه خطرناک انجام ندیم
تهیونگ نمیشه از فردا باید نیرو هامون رو آموزش بدیم .
جونگ کوک: ماریا اوردم توی حیاط دستاش مثل یخ سرد بود و پوستش سفید سفید شده بود . به ماریا یه لیوان آب دادم و آرومش کردم . ماریا همشهری میگفت نگرانند هستم و اینکار نکن اما نمیتونستم یه همچین کاری کنم سعی کردم آرومش کنم و کاری کردم که راه بیاد .
(یک هفته بعد )
ماریا : یک گریم سنگین برای خودم و سویون و جیمین انجام دادم اینقد حرفه ای بود که پسرا مارو نشناختن 😎
لباس مبدل هم پوشیدیم و رفتیم جیمین به عنوان بادیگارد مون همراهمون بود پسرا اسلحه و چیز های مورد نیازشون برداشتن و افراد آماده کردن
من و سویون و جیمین رفتیم بانک وقتی وارد شدیم جیمین اسلحه اش رو در آورد و بقیه گروه هم ریختن سرشون دزدی خیلی حرفه ای انجام دادیم اما نمیدونم چی شد که یونگی گیر افتاد
جونگ کوک : یونگی مواظب باش نهههههه . یونگی توسط پلیس معروف کره جین، جی هوپ و نامجون دستگیر شد وقتی رسیدیم ویلا دیدم ماریا حالش بده گزینش رو پاک کردم و بهش آب دادم اما خوب نشد میخواست بلند بشه که غش کرد
ب.ر.ا.ی.د . ا.س.ت.ا.ی.ل بلندش کردم و بردمش داخل ماشین
تهیونگ :دیدم جونگ کوک ماریا ب.غ.ل کرده و نگران داره سمت ماشین میره دیدم ماریا غش کرده سویون فرستادم همراهش که راحت تر کار های ماریا انجام بده بردنش بیمارستان
خلاصه : آقای جئون همسرتون .......... دارن مراقبش باشین
۴.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.