این روزها چقققد دلم میخوااااهدت ..........!!!!!👌👌😔
یه رفیقی دارم تو محل کار خیلی برام عزیزه ......
میگه یه روز اتفاقی از اداره رفتم خونه وارد آشپزخونه شدم دیدم همسرم جلوش یه شیشه مرباس و داره گریه میکنه گفتم چی شده؟
گفت در شیشه مربا باز نمیشه
در شیشه رو بازکردم گفتم همین گریه داشت
چند روز بعد رفتم خونه مادرم یه حرفی زد بهم گفتم شما زنها یه کارتون میشه ها !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونروز مهوش برای اینکه نتونسته در شیشه مربا بالنگ رو باز کنه گریه میکرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مادرم گفت برو ببین کجای زندگی زنت درد میکنه که نشسته برای در شیشه مربا گریه میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به حرف ماااااااااااادرم حسااااااااااااااااابی فکر کردم
دیدم این چندوقت چقدر همسرم آسیب دیده و منم چون میدیدم صبوره چشم پوشی کردم
میگفت زنها عجیب نیستن
گاهی دق دلی شون رو سر جزئیات خالی میکنن..........................
من در جوااااابش گفتم :::
گاهی چه بی گناه بالای داریم و هر روز حس خفه شدن خود را باید ببینیم
ڪَاهی
دلم می خواهد
بی هوا حااالت را بپرسم
دلواپست باااااشم
ڪَاهی دلم می خواهد
سرزده مثل باران اتفاق بیافتم
و مثل بوسه های بغل دار
زیر چتری عاشقانه
در آغوووووووووووووشت بگیرم
گاهی دلم میخواهد
به بهانه ای شماره ات را بگیرم
بعد که صدایت
را شنیدم
بگویم آخ ببخشید!
اشتباهی گرفته ام
گاهی میخواهم
شماره ات را بگیرم
بغضم را قورت بدهم
بگویم ببخشید
اما من هنوز دوستت دارم ...
آنقدر دوستت دارم
که یادم رفته که رفته ای...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
👌👌👌👌👌👌😔😔😔😔😔
پ-ن:
مجری رادیو صبح امروز
آنقدر بانشاط میگفت : صبح بخیر!
به امروز لبخند بزن
که انگار تو آمدهای.................................................!!!!!!
آریا تقدیم روی ماااااااااااااهت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
میگه یه روز اتفاقی از اداره رفتم خونه وارد آشپزخونه شدم دیدم همسرم جلوش یه شیشه مرباس و داره گریه میکنه گفتم چی شده؟
گفت در شیشه مربا باز نمیشه
در شیشه رو بازکردم گفتم همین گریه داشت
چند روز بعد رفتم خونه مادرم یه حرفی زد بهم گفتم شما زنها یه کارتون میشه ها !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونروز مهوش برای اینکه نتونسته در شیشه مربا بالنگ رو باز کنه گریه میکرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مادرم گفت برو ببین کجای زندگی زنت درد میکنه که نشسته برای در شیشه مربا گریه میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به حرف ماااااااااااادرم حسااااااااااااااااابی فکر کردم
دیدم این چندوقت چقدر همسرم آسیب دیده و منم چون میدیدم صبوره چشم پوشی کردم
میگفت زنها عجیب نیستن
گاهی دق دلی شون رو سر جزئیات خالی میکنن..........................
من در جوااااابش گفتم :::
گاهی چه بی گناه بالای داریم و هر روز حس خفه شدن خود را باید ببینیم
ڪَاهی
دلم می خواهد
بی هوا حااالت را بپرسم
دلواپست باااااشم
ڪَاهی دلم می خواهد
سرزده مثل باران اتفاق بیافتم
و مثل بوسه های بغل دار
زیر چتری عاشقانه
در آغوووووووووووووشت بگیرم
گاهی دلم میخواهد
به بهانه ای شماره ات را بگیرم
بعد که صدایت
را شنیدم
بگویم آخ ببخشید!
اشتباهی گرفته ام
گاهی میخواهم
شماره ات را بگیرم
بغضم را قورت بدهم
بگویم ببخشید
اما من هنوز دوستت دارم ...
آنقدر دوستت دارم
که یادم رفته که رفته ای...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
👌👌👌👌👌👌😔😔😔😔😔
پ-ن:
مجری رادیو صبح امروز
آنقدر بانشاط میگفت : صبح بخیر!
به امروز لبخند بزن
که انگار تو آمدهای.................................................!!!!!!
آریا تقدیم روی ماااااااااااااهت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
۷.۱k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.