عشق..
عشق..
روز شد عاشق شب
شب خوش نداشت ببیند روی روز
روز دور میشد از دیده ها
برای امدن شب از پشت کوه ها
ماه میشد اشکار
شب میشد پدیدار
شب مست و سرخوش
دریغ از روز بی ذوق
روزی اسمان شد عاشق گل
روزانه میگریست برای خنده گل
گل دریغ از اسمان
نغمه عشق میخواند در گوش پرندگان
یخ شد عاشق خورشید
به دنبالش دوید؛به او نرسید
یخ آب میشد و خورشید
دریغ از او میدمید
تلخ است قصه عشق
دانند همه روز و اسمان و یخ
اما چه میشود کرد؟
میتوان با عشق مدارا کرد؟
فقط عاشق داند چرا همیشه سرد است..
فقط عاشق داند چرا همیشه تنهاست..
روز شد عاشق شب
شب خوش نداشت ببیند روی روز
روز دور میشد از دیده ها
برای امدن شب از پشت کوه ها
ماه میشد اشکار
شب میشد پدیدار
شب مست و سرخوش
دریغ از روز بی ذوق
روزی اسمان شد عاشق گل
روزانه میگریست برای خنده گل
گل دریغ از اسمان
نغمه عشق میخواند در گوش پرندگان
یخ شد عاشق خورشید
به دنبالش دوید؛به او نرسید
یخ آب میشد و خورشید
دریغ از او میدمید
تلخ است قصه عشق
دانند همه روز و اسمان و یخ
اما چه میشود کرد؟
میتوان با عشق مدارا کرد؟
فقط عاشق داند چرا همیشه سرد است..
فقط عاشق داند چرا همیشه تنهاست..
۲.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.