اگه من ؛ اگه من تورو تو واقعیت میدیدم منو یادت نمیرفت مگه
اگه من ؛ اگه من تورو تو واقعیت میدیدم منو یادت نمیرفت مگه نه (:
اگه من دلتو میشکوندم هشت ماه به یادم میبودی مگه نه ؟
اگه من دوسِت نداشتم تو عاشقم میشدی مگه نه....
اگه واست از خودم همش عکس نمیفرستادم بیشتر دلت میخواست منو ببینی مگه نه ¿
اگه باهات اونقدر صمیمی نمیشدم منو ول نمیگردی مگه نه /:
اگه واست از خودم نمیگفتم ،
اگه الان دوست نداشتم "
اگه میتونستم وقتی بهم پیام نمیدی اِنقدر نگرانت نشم که تو ۱۵ دقیقه صد تا پیام نفرستم ؛
اگه بهت نمیگفتم با یادت ، به خاطرت چه کارا که نکردم *
اگه واست ویس نمیفرستادم...
اگه...
اگه این کارا رو نمیکردم خیلی بیشتر از این باهم میموندیم نه ؟؟؟
خیلی مودی شدی..و این بعضی وقتا قلبمو خیلی به درد میاره (:
یه بار بخاطر سرد بودنت معذرت میخوای ، یه بار بخواطر اینکه ولت نمیکنمو باهات هستم حتی اگه نباشی تشکر میکنی ، یه بارم بعد از اینکه نگرانت میشم میگی انقدر بهم نچسب.....
میشه خودتو بزاری جای من ببینی چطوری قلبت مچاله میشه ؟
ببینم خون رو دستات بعد از مچاله کردن قلبم ، اذیتت نمیکنه ؟ میخوای برات پاکش کنم ؟ میخوای اگه دستت درد گرفته پانسمانش کنم ؟
میخوای اگه دلت بغل میخواد بیای تو بغل من ؟
ببینم.....اصلا میخوای من بمیرم تا احساس عذاب وجدان نداشته باشی ؟
تا کارما نیاد سراغت.
میخوای برات چیکار کنم ؟
یادمه یه بار گفتم حاضرم تغییر کنم تا برگردی و گفتی مگه من گفتم تغییر کن..
پس ، من چیکار کنم ؟
فقط همینو بهم بگو ؛
تو که خودت طعم تلخِ شکسته شدنو چشیدی ، چرا طعم له شدنو خورد شدنو شکسته شدنو پودر شدنو یه جا به من تحمیل میکنی.¡¿
چرا ؛)<<
اگه من دلتو میشکوندم هشت ماه به یادم میبودی مگه نه ؟
اگه من دوسِت نداشتم تو عاشقم میشدی مگه نه....
اگه واست از خودم همش عکس نمیفرستادم بیشتر دلت میخواست منو ببینی مگه نه ¿
اگه باهات اونقدر صمیمی نمیشدم منو ول نمیگردی مگه نه /:
اگه واست از خودم نمیگفتم ،
اگه الان دوست نداشتم "
اگه میتونستم وقتی بهم پیام نمیدی اِنقدر نگرانت نشم که تو ۱۵ دقیقه صد تا پیام نفرستم ؛
اگه بهت نمیگفتم با یادت ، به خاطرت چه کارا که نکردم *
اگه واست ویس نمیفرستادم...
اگه...
اگه این کارا رو نمیکردم خیلی بیشتر از این باهم میموندیم نه ؟؟؟
خیلی مودی شدی..و این بعضی وقتا قلبمو خیلی به درد میاره (:
یه بار بخاطر سرد بودنت معذرت میخوای ، یه بار بخواطر اینکه ولت نمیکنمو باهات هستم حتی اگه نباشی تشکر میکنی ، یه بارم بعد از اینکه نگرانت میشم میگی انقدر بهم نچسب.....
میشه خودتو بزاری جای من ببینی چطوری قلبت مچاله میشه ؟
ببینم خون رو دستات بعد از مچاله کردن قلبم ، اذیتت نمیکنه ؟ میخوای برات پاکش کنم ؟ میخوای اگه دستت درد گرفته پانسمانش کنم ؟
میخوای اگه دلت بغل میخواد بیای تو بغل من ؟
ببینم.....اصلا میخوای من بمیرم تا احساس عذاب وجدان نداشته باشی ؟
تا کارما نیاد سراغت.
میخوای برات چیکار کنم ؟
یادمه یه بار گفتم حاضرم تغییر کنم تا برگردی و گفتی مگه من گفتم تغییر کن..
پس ، من چیکار کنم ؟
فقط همینو بهم بگو ؛
تو که خودت طعم تلخِ شکسته شدنو چشیدی ، چرا طعم له شدنو خورد شدنو شکسته شدنو پودر شدنو یه جا به من تحمیل میکنی.¡¿
چرا ؛)<<
۱۲.۱k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.