فیک: my mission
فیک: my mission
پارت:24
.............................................................
کره شمالی عمارت/
ساعت1و50دقیقه/
رزی:لیسا خواب بود .. من بلند شدم خیلی بی سروصدا از اتاقم اومدم بیرون..
رفتم جلوی در تهیونگ اومدم در بزنم که در پشتیم باز شد جنی بود!
جنی: خب صبر می کردید ی شب بگذره.. *زیر لب*
جنی تشنه ش بود براهمین بیدار شده بود..
جنی رفت پایین و رزی هم وارد اتاق شد ..
که دید جیمین قبل از اون رسیده بود..
تهیونگ: خب بشین..
رزی سمت کاناپه رفت و کنار جیمین نشست
تهیونگ: خودتون میدونید که قبل ازدواج رابطه داشته باشین مجازات میشید!
منم باید اینو به سازمان بگم
رزی: تهیونگا! اشتباه کردیم منو ببخش
جیمین: ولی کسی مارو ندید که.
تهیونگ: ممکنه داخل اتاقا دوربین وجود داشته باشه! الانم که اونجا نیستیم نمیتونم کاری انجام بدم!
رزی: تهیونگ لطفاً! اینکارو نکن .. خودت میدونی اونا چقدر بیرحمن!
تهیونگ: به یه شرط!
جیمین: خب؟!
تهیونگ: دیگه هیچ وقت باهم رابطه نداشته باشید.. و اینو به هیچکس نگید!
رزی: قبوله!
تهیونگ: الانم برید.. کسی شک نکنه..
هردو بلند شدن تا از اتاق خارج شن همین که رزی بلند شد پاش خورد به لبه ی میز که جیغ بلندی کشید..
از بدشانسی اونا جنی هم برگشته بود بره اتاقش..
جنی: خشن بی مصرف دختره رو پاره کرد!
تهیونگ: چرا جیغ میکشی..
رزی: خب چیکار کنم دردم اومد!
تهیونگ: برین...
فردا صبح ساعت۶/
جنی ویو: بلند شدم رفتم دستشویی و بعد کارای لازم اومدم بیرون موهامو شونه کردم و یه شرتک خیلی کوتاه با یه نیم تنه پوشیدم...برای احتیاط تفنگمم گذاشتم پشت کمرم و جاکت ورزشیمو پوشیدم
رفتم پایین همه خواب بودن از عمارت زدم بیرون ...برای ورزش کردن..
تهیونگ ویو: از خواب بیدار شدم یه دوش گرفتم و از اتاق رفتم بیرون..
تهیونگ: همگی بلند شید*داد*
با داد تهیونگ همه مثل جن زده ها از اتاقشون اومدن بیرون ..
جیسو: چته بی صاحاب.. کی حمله کرده؟!
تهیونگ: ببخشید که برای خوش گذرونی نیومدیم!
کوک: خب بیدار شدیم مثلاً ک چی؟!
تهیونگ: فعلا برید سرووضع تونو درست کنین. بعد همه بیاین کارتون دارم و تو*روبه لیسا*
به اون رییس تنبلت بگو بیدار شه..
دوباره برگشتن اتاقشون ...
رزی لیسا/
رزی: تو اول برو..
لیسا: ها .. ن تو اول برو .. تا تو بیای منم لباسامو حاضر میکنم..
رزی: باشه..
جیسو کوک/
جیسو: برو کنار من میرم*داد*
کوک: من زودتر اومدم!
جیسو: مرتیکه من ازت بزرگ ترمااا..
کوک: برو کنار..
جیسو: میگم نمیشهههه*داد*
کوک: عایی گوشمم
جیمین دایون/
دایون: هویی جیمین
جیمین: بله؟!
دایون: یه تیشرت مشکی داشتی..
جیمین: خب؟!
دایون: بده من میخوام بپوشم..
جیمین: عمرااا! کلی پول دادم!
اینم پارت جدید🫂
شرط:
لایک۱۵
کامنت ۲۰ تارا جان همشو پر نکن😂
دوستون دارم🫂🥺
پارت:24
.............................................................
کره شمالی عمارت/
ساعت1و50دقیقه/
رزی:لیسا خواب بود .. من بلند شدم خیلی بی سروصدا از اتاقم اومدم بیرون..
رفتم جلوی در تهیونگ اومدم در بزنم که در پشتیم باز شد جنی بود!
جنی: خب صبر می کردید ی شب بگذره.. *زیر لب*
جنی تشنه ش بود براهمین بیدار شده بود..
جنی رفت پایین و رزی هم وارد اتاق شد ..
که دید جیمین قبل از اون رسیده بود..
تهیونگ: خب بشین..
رزی سمت کاناپه رفت و کنار جیمین نشست
تهیونگ: خودتون میدونید که قبل ازدواج رابطه داشته باشین مجازات میشید!
منم باید اینو به سازمان بگم
رزی: تهیونگا! اشتباه کردیم منو ببخش
جیمین: ولی کسی مارو ندید که.
تهیونگ: ممکنه داخل اتاقا دوربین وجود داشته باشه! الانم که اونجا نیستیم نمیتونم کاری انجام بدم!
رزی: تهیونگ لطفاً! اینکارو نکن .. خودت میدونی اونا چقدر بیرحمن!
تهیونگ: به یه شرط!
جیمین: خب؟!
تهیونگ: دیگه هیچ وقت باهم رابطه نداشته باشید.. و اینو به هیچکس نگید!
رزی: قبوله!
تهیونگ: الانم برید.. کسی شک نکنه..
هردو بلند شدن تا از اتاق خارج شن همین که رزی بلند شد پاش خورد به لبه ی میز که جیغ بلندی کشید..
از بدشانسی اونا جنی هم برگشته بود بره اتاقش..
جنی: خشن بی مصرف دختره رو پاره کرد!
تهیونگ: چرا جیغ میکشی..
رزی: خب چیکار کنم دردم اومد!
تهیونگ: برین...
فردا صبح ساعت۶/
جنی ویو: بلند شدم رفتم دستشویی و بعد کارای لازم اومدم بیرون موهامو شونه کردم و یه شرتک خیلی کوتاه با یه نیم تنه پوشیدم...برای احتیاط تفنگمم گذاشتم پشت کمرم و جاکت ورزشیمو پوشیدم
رفتم پایین همه خواب بودن از عمارت زدم بیرون ...برای ورزش کردن..
تهیونگ ویو: از خواب بیدار شدم یه دوش گرفتم و از اتاق رفتم بیرون..
تهیونگ: همگی بلند شید*داد*
با داد تهیونگ همه مثل جن زده ها از اتاقشون اومدن بیرون ..
جیسو: چته بی صاحاب.. کی حمله کرده؟!
تهیونگ: ببخشید که برای خوش گذرونی نیومدیم!
کوک: خب بیدار شدیم مثلاً ک چی؟!
تهیونگ: فعلا برید سرووضع تونو درست کنین. بعد همه بیاین کارتون دارم و تو*روبه لیسا*
به اون رییس تنبلت بگو بیدار شه..
دوباره برگشتن اتاقشون ...
رزی لیسا/
رزی: تو اول برو..
لیسا: ها .. ن تو اول برو .. تا تو بیای منم لباسامو حاضر میکنم..
رزی: باشه..
جیسو کوک/
جیسو: برو کنار من میرم*داد*
کوک: من زودتر اومدم!
جیسو: مرتیکه من ازت بزرگ ترمااا..
کوک: برو کنار..
جیسو: میگم نمیشهههه*داد*
کوک: عایی گوشمم
جیمین دایون/
دایون: هویی جیمین
جیمین: بله؟!
دایون: یه تیشرت مشکی داشتی..
جیمین: خب؟!
دایون: بده من میخوام بپوشم..
جیمین: عمرااا! کلی پول دادم!
اینم پارت جدید🫂
شرط:
لایک۱۵
کامنت ۲۰ تارا جان همشو پر نکن😂
دوستون دارم🫂🥺
۱۶.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.