دیگر قادر نبودم کسی را دوست بدارم و عشق بورزم. چون معنای
دیگر قادر نبودم کسی را دوست بدارم و عشق بورزم. چون معنای دوست داشتن در نظر من چیزی جز ستم کردن، و از جنبهٔ ارزشی و اخلاقی برتر بودن نبود. در تمام زندگی ام حتی نتوانسته ام تصور نوع دیگری از عشق را به مخیله ام راه دهم. هماکنون هم معتقدم که «عشق» عبارت است از حقی که معشوق برای ستم کردن به عاشق میبخشد.
۱۷.۵k
۲۷ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.