زنـدگےسینمانیست تئاتر زنـده است!

زنـدگےسینمانیست تئاتر زنـده است!
ڪات نـداره اگر خـرابش ڪردے

نباید ببازے فقط میتونے بقیشو بهتر
بازے کنے..

زندگے با همه خوب و بـداش یڪ سفر است
هرڪه ویزاش فقط چند شبے معتبر است

یڪ خیابان و گـذرگاه توقف ممنوع ست
تند باید برود هر ڪه در آن گذر است

مطلقا تا ته خط دور زدن ممڪن نیست
اشتباهےبـروے گم شدنت درد سر است

زیر سنگینے این بار ڪه بر دوشت هست
حاصلت آرتروز گرفتن دیسڪ ڪمر است

تـوے این راه به هرڪس رسیدیم دیـدم
بدتر از من غمڪی دارد و ڪلا پڪر است

مشڪل خویش بر پیر مغُان بـردم دوش
گفته بـودم ڪه او روشن و صاحب نظراست

خنده اے ڪرد گفت بفرما ڪجا آمده اے؟؟
مـن خـودم مشکلم از هرڪے بگے بیشتراست

در میخانه ببستند و پلمپش ڪردند
در تزویر ریا بازتر از هر چه در است

مشڪلی بدتر از این مشڪل هوشیارے نیست
اۍ خوش ازآن که بڪل از همه جایےخبراست

گفتم این شاخصه ها ذوق مرا خوشڪاند
گفت امروز فقط پول پرستے هنر است

پول معیار و مالڪ همه ارزش هاست
هر ڪسی درحد و اندازه پولش بشراست

گفتم اےپیر بده جامے سرحالم ڪن
گفت برخیز برو مستحب این دوروبراست

اما بے خبر از آن چه ما در زندگے
مسافرے بیش نیستیم


.