اسب عشق
با غروب عشق تو ، ماه دلم پژمرده شد
خاطرات چشم تو با بستنش برچیده شد
در سکوت دشت عشق لاله های رنگ خون
آن درخت سبز عشقم ناگهان خشکیده شد
صورت زیبای خفته در کمین حاسدان
طرفه العینی ، نمی دانم چرا دزدیده شد
اشک شد پنهان تر از لبخند عشق چهره ها
ساده های عشق معشوقم کمی پیچیده شد
گم شد آن راهی که اسب عشق مجنون طی کند
پس چرا آن تکسوار عشق لیلی دیده شد
در گلستان شقایق های رنگ خون عشق
خارها پنهان شد و گلهای عاشق چیده شد
پارسا اشک ندامت را رها کن ، شاه عشق
مات کرد شاه دلم را رازها بی پرده شد
سرد شد این عشق سوزان دلم در عصر عشق
راه عشق بی مروت بی سبب پیموده شد
سروده سید قاسم باقری متخلص به پارسا
خاطرات چشم تو با بستنش برچیده شد
در سکوت دشت عشق لاله های رنگ خون
آن درخت سبز عشقم ناگهان خشکیده شد
صورت زیبای خفته در کمین حاسدان
طرفه العینی ، نمی دانم چرا دزدیده شد
اشک شد پنهان تر از لبخند عشق چهره ها
ساده های عشق معشوقم کمی پیچیده شد
گم شد آن راهی که اسب عشق مجنون طی کند
پس چرا آن تکسوار عشق لیلی دیده شد
در گلستان شقایق های رنگ خون عشق
خارها پنهان شد و گلهای عاشق چیده شد
پارسا اشک ندامت را رها کن ، شاه عشق
مات کرد شاه دلم را رازها بی پرده شد
سرد شد این عشق سوزان دلم در عصر عشق
راه عشق بی مروت بی سبب پیموده شد
سروده سید قاسم باقری متخلص به پارسا
۷.۷k
۲۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.