سلام یارجان!
سلام یارجان!
یارجان تا حالا به مفهوم تموم شدن فکر کردی؟
تا حالا شده حس کنی داری تموم میشی؟
من حس میکنم دارم تموم میشم...
مثه یه غروب تو آخرین روز سال...
همکارم میگفت تو چرا به آدما نمیگی ازشون ناراحت میشی...
گفتم برای کی مهمه؟ هیچکس...
یه آدمایی نه ناراحتیشون برای اطرافیانشون مهمه و نه خوشحالیشون...
میدونی یارجان!
حس یه تخته پاره روی امواج رو دارم...
با هرموجی میام و میرم...
همینقدر بی اهمیت و بی ارزش...
شاید حس وابستگی حس مزخرفی باشه...
اما حس بی تعلقی به هیچ چیز و هیچکس از اونم مزخرف تره...
و این احساس...
بیخیال...
بهتره یه مدت دوباره برم...
خسته ام...
خیلی خسته...
و دلخورم...
یارجان تا حالا به مفهوم تموم شدن فکر کردی؟
تا حالا شده حس کنی داری تموم میشی؟
من حس میکنم دارم تموم میشم...
مثه یه غروب تو آخرین روز سال...
همکارم میگفت تو چرا به آدما نمیگی ازشون ناراحت میشی...
گفتم برای کی مهمه؟ هیچکس...
یه آدمایی نه ناراحتیشون برای اطرافیانشون مهمه و نه خوشحالیشون...
میدونی یارجان!
حس یه تخته پاره روی امواج رو دارم...
با هرموجی میام و میرم...
همینقدر بی اهمیت و بی ارزش...
شاید حس وابستگی حس مزخرفی باشه...
اما حس بی تعلقی به هیچ چیز و هیچکس از اونم مزخرف تره...
و این احساس...
بیخیال...
بهتره یه مدت دوباره برم...
خسته ام...
خیلی خسته...
و دلخورم...
۱۳.۳k
۱۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.