رمان دورترین نزدیک ۲
#پارت_۱۸
شیدا: چیشده!؟
+! ترانه از حال رفت
شیدا نگران زنگ زدو رفتیم پیش ترانه
شیدا: چش شد!؟
شروین : نمیدونم ماهور میگه از حال رفت
+ منم دقیقا نمیدونم بیحال از پله ها اومد پایین وقتی رسید داشت میفتاد گرفتمش
شروین: دیشب حالش خوب بود که! خیلیم خوب! بازم از فشار!؟ عشق من حالت خوب بود که! خداکنه چیز
خاصی نباشه! همون سه چهار ماه اندازه صدسال گذشت مردمو زنده شدم
یکم بعد دکتراومدوترانه رومعاینه کرد
دکتر: یه عکس برداری ازسرش!
شروین:چرا؟! چیزیش نیست که!
دکتر : شروین!اون ضربه مغزی شد! نزدیک بود بمیره!
دکتر:حتماسردردم داره نه؟!شاید یه قسمت از مغزش مشکل خون رسانی داره یا هزارتا بیماریو مشکل هست که بعد ضربه مغزی ایجاد میشه اونم ضربه مغزی شدیدی که باعث شده کاملا حافظه شو از دست بده اونم انگار برای همیشه!
شروین داد زد:اما بهم گفتی خوبه!
دکتر :بهم نگفتی مشکل داره یا نه!! وضعیتش چطور بوده این چند وقت؟!
شیدا:یبار تو سفرمونم حالش بد شد اما جدی نگرفتیم! مشکل تو راه رفتن کاملا بی حرکت شد حتی گفت نمیتونم به چیزی فک کنم سرم درد میگیره
دکتر برگشت سمت شروین: شروین بهت گفتم مواظبش باش
اونوقت تو حتی بهم خبر ندادی؟! الانم میبریمش بیمارستان
باید آزمایش انجام بده بعدم ببینیم مشکل جدی داره یا نه!
شروین:ممکنه چش باشه مثلا!؟چیز خاصی که نیست نه؟!
دکتر:شروین تو چرا بحث به عشقت میرسه خودتو میزنی به اون راه! تو خودت دکتری اونم دکتر مغزواعصاب! هروقت تو تونستی بدون بررسی بگی اونوقت منم نظر میدم
شروین:پس بریم بیمارستان ام آر آی و اسکن مغز! نمیخوام چیزیش شه من سر ترانه نمیتونم هیج نظری بدم من اونو بیمارم نمی بینم که اون دلیل نفس کشیدنمه...
راوی
شروین صبر نکرد آمبولانس بیاد و ترانه رو بغل کردو سوار ماشین شد بردش بیمارستان خودشون
تمام طول راهو یه نگاش ب ترانه بود یه نگاش به مسیر
به محض رسیدن درخواست برانکارد کردو نذاشت دکتری بالا سرش بیاد میخواست خودش بیینه ترانش چشه
ترسیده بود مقصر همه چیزخودشه حتی اون تصادف لعنتی! بردش سمت بخش ویژه وهمکارش اومدبالاسرترانه
مایک :شروین چی شده!؟
شروین: نامزدمه! چهار ماه پیش ضربه مغزی شد الانم بیهوش شد
مایک:من حواسم بهش هست برو یکم حالت بیادسرجاش
شروین:نمیخواد مایک من خودم میبرمش ام ار ای وبعدم اسکن مغز فعلا گفتم بیان خون بگیرن ازش...
#دورترین_نزدیک۲
#رمان
#خاص #قشنگ #جذاب #زیبا #هنری #شیک #بینظیر
شیدا: چیشده!؟
+! ترانه از حال رفت
شیدا نگران زنگ زدو رفتیم پیش ترانه
شیدا: چش شد!؟
شروین : نمیدونم ماهور میگه از حال رفت
+ منم دقیقا نمیدونم بیحال از پله ها اومد پایین وقتی رسید داشت میفتاد گرفتمش
شروین: دیشب حالش خوب بود که! خیلیم خوب! بازم از فشار!؟ عشق من حالت خوب بود که! خداکنه چیز
خاصی نباشه! همون سه چهار ماه اندازه صدسال گذشت مردمو زنده شدم
یکم بعد دکتراومدوترانه رومعاینه کرد
دکتر: یه عکس برداری ازسرش!
شروین:چرا؟! چیزیش نیست که!
دکتر : شروین!اون ضربه مغزی شد! نزدیک بود بمیره!
دکتر:حتماسردردم داره نه؟!شاید یه قسمت از مغزش مشکل خون رسانی داره یا هزارتا بیماریو مشکل هست که بعد ضربه مغزی ایجاد میشه اونم ضربه مغزی شدیدی که باعث شده کاملا حافظه شو از دست بده اونم انگار برای همیشه!
شروین داد زد:اما بهم گفتی خوبه!
دکتر :بهم نگفتی مشکل داره یا نه!! وضعیتش چطور بوده این چند وقت؟!
شیدا:یبار تو سفرمونم حالش بد شد اما جدی نگرفتیم! مشکل تو راه رفتن کاملا بی حرکت شد حتی گفت نمیتونم به چیزی فک کنم سرم درد میگیره
دکتر برگشت سمت شروین: شروین بهت گفتم مواظبش باش
اونوقت تو حتی بهم خبر ندادی؟! الانم میبریمش بیمارستان
باید آزمایش انجام بده بعدم ببینیم مشکل جدی داره یا نه!
شروین:ممکنه چش باشه مثلا!؟چیز خاصی که نیست نه؟!
دکتر:شروین تو چرا بحث به عشقت میرسه خودتو میزنی به اون راه! تو خودت دکتری اونم دکتر مغزواعصاب! هروقت تو تونستی بدون بررسی بگی اونوقت منم نظر میدم
شروین:پس بریم بیمارستان ام آر آی و اسکن مغز! نمیخوام چیزیش شه من سر ترانه نمیتونم هیج نظری بدم من اونو بیمارم نمی بینم که اون دلیل نفس کشیدنمه...
راوی
شروین صبر نکرد آمبولانس بیاد و ترانه رو بغل کردو سوار ماشین شد بردش بیمارستان خودشون
تمام طول راهو یه نگاش ب ترانه بود یه نگاش به مسیر
به محض رسیدن درخواست برانکارد کردو نذاشت دکتری بالا سرش بیاد میخواست خودش بیینه ترانش چشه
ترسیده بود مقصر همه چیزخودشه حتی اون تصادف لعنتی! بردش سمت بخش ویژه وهمکارش اومدبالاسرترانه
مایک :شروین چی شده!؟
شروین: نامزدمه! چهار ماه پیش ضربه مغزی شد الانم بیهوش شد
مایک:من حواسم بهش هست برو یکم حالت بیادسرجاش
شروین:نمیخواد مایک من خودم میبرمش ام ار ای وبعدم اسکن مغز فعلا گفتم بیان خون بگیرن ازش...
#دورترین_نزدیک۲
#رمان
#خاص #قشنگ #جذاب #زیبا #هنری #شیک #بینظیر
۲۴.۹k
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.