میدونی حالم خرابه ولی خوشحالم

دوباره دیدمت..
موهای بلندتو.. کوتاه کرده بودی..
لحظه ای که باهم چشم تو چشم شدیم کل خاطرات برام مرور شد هر بار بهت فکر میکنم احساس میکنم اون زمان واقعا احمق و خام بودم..
باورم نمیشه.
باورم نمیشه که قراره دوباره توی کلاس همو ببینیم
قراره هر بار با دیدن چشات یاد قدیما بیوفتم، البته خیلی برام سخته نگات کنم.
شاید موقع هایی که حواست نیس
تو واقعا بزرگ شدی
دیگه اونقدرا هم درونگرا نیستی
تیپ میزنی و ناخون میکاری
تو این دو سالو نیم خیلی بهت خوش گذشته نه؟
این دوسالو نیم من خیلی عوض شدم
طرز صحبتم طرز چت کردنم طرز لباس پوشیدنم
حتی احساساتمم تغییر کرده
باورت نمیشه اگه بگم از زجر بعضی افراد لذت میبرم دقیقا شدم مثل خودت ولی الان بهترم.
بهتر بودم.. قبل اینکه دوباره سر و کلت پیدا بشه
دلم میخواد.. ازم دور بمونی اینطوری برا هردومون بهتره:)
امروز سر کلاس خیلی نزدیکم بودی فقط یه صندلی باهام فاصله داشتی من واقعا قلبم داشت میومد تو دهنم نمیدونم تو چه حسی داشتی ولی من میشنیدم که به دوستت میگفتی نمیخوای تو این کلاس بمونی..
یادت میاد چقدر اصرار داشتم همیشه کنارم باشی؟
ولی الان میخوام ازم دور باشی، هرچقدر دورتر بهتر
نمیخوام دوباره به اون دورانا برگردم
من اون موقع حاضر بودم بخاطرت با هر پسر یا مردی روبه رو شم جز اون کسی که دوسش داشتی😅
الانم برو پی زندگیت و به کراشت اعتراف کن و باهاش خوشبخت شو امیدوارم رفتار اون با تو جوری نباشه که اون دورانا تو با من رفتار میکردی ولی امیدوارم حداقل نصفه دردی که من کشیدمو توهم بکشی یکی یدونه من..
همیشه خوشحال باش و بخند،
میدونی که..من خیلی لبخندتو دوس دارم.