من تلاشم رو کردم که خوب باشم ولی ...
من تلاشم رو کردم که خوب باشم ولی ...
نشد
ملیسا (دختری که توی مدرسه هست ازش بدم میاد)
راست میگفت که با پول نمیتونم خوشبخت بشم
من تلاشم رو کردم با پول های بابام خودم رو خوشحال کنم ولی نشد و فقت بهم گفتن جنده ی پولی
ملیسا راست میگفت چون مامانم و بابام اصلا با من و برادرم وقت نمیگذرونن
همش ما پیش برستار بچه ایم اخرین سفری خولنوادگی ای که رفتیم رو هم بادم نمیاد که کی بود
مامانم با من وقت نمیگذرونه
ملیسا همیشه با مامانش میاد مدرسه اما من چی من با راننده ای که بابام برام فرستاده میرم
من توی مدرسه دعوام میشه باید والدینم بیان اما اونا نمیان و به مدرسه پول میدن تا از کار های بدم چشم پوشی کنن
والدینم میخوان همش با پول همه چی رو حل کنن
مامانم اصلا با من وقت نمیگذرونه
مثلا اون روز رفته بودم کم کم برای زمستون لباس بخرم ملیسا رو دیدم داشت با مامانش لباس انتخاب میکرد
و بعد ملیسا در گوشم گفت که خیلی بدبختم
و من چی مامانم منو رسوند فروشگاه کارت رو بهم داد و گفت: کارت تموم شد زنک بزن بیام دنبالت
منم فقت دلم میخواد مثلا بقیه باشم
نشد
ملیسا (دختری که توی مدرسه هست ازش بدم میاد)
راست میگفت که با پول نمیتونم خوشبخت بشم
من تلاشم رو کردم با پول های بابام خودم رو خوشحال کنم ولی نشد و فقت بهم گفتن جنده ی پولی
ملیسا راست میگفت چون مامانم و بابام اصلا با من و برادرم وقت نمیگذرونن
همش ما پیش برستار بچه ایم اخرین سفری خولنوادگی ای که رفتیم رو هم بادم نمیاد که کی بود
مامانم با من وقت نمیگذرونه
ملیسا همیشه با مامانش میاد مدرسه اما من چی من با راننده ای که بابام برام فرستاده میرم
من توی مدرسه دعوام میشه باید والدینم بیان اما اونا نمیان و به مدرسه پول میدن تا از کار های بدم چشم پوشی کنن
والدینم میخوان همش با پول همه چی رو حل کنن
مامانم اصلا با من وقت نمیگذرونه
مثلا اون روز رفته بودم کم کم برای زمستون لباس بخرم ملیسا رو دیدم داشت با مامانش لباس انتخاب میکرد
و بعد ملیسا در گوشم گفت که خیلی بدبختم
و من چی مامانم منو رسوند فروشگاه کارت رو بهم داد و گفت: کارت تموم شد زنک بزن بیام دنبالت
منم فقت دلم میخواد مثلا بقیه باشم
۶۶۵
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.