you don't see me
you don't see me
part:۲
پسر مو مشکی لبخند کوچیکی زد
+پس بیا دوست شیم.. شاید اینطوری تونستیم بیشتر هم رو بشناسیم
_فکر خوبیه
پسر مو مشکی دست پسر چشم تیله ای رو گرفت و باعث شد پسر چشم تیله ای کمی خجالت بکشه
_چ..چرا دستم رو گرفتی؟
+همینجوری
"the writer"
9 سال میگذره و اون ها هنوز باهم دوست بودن ولی یه چیزی تغییر کرده بود
پسر مو مشکی عاشق پسر چشم تیله ای شده بود
پسر چشم تیله ای اون رو به عنوان دوست میدید..وقتی که پسر چشم تیله ای دست پسر مو مشکی رو میگرفت یا وقتی که بغلش میکرد..برای پسر مو مشکی عادی نبود..اون دوست داشت توی اون موقع ها لب های هلوییش رو ببوسه ولی نمیتونست
"Taehyung"
آب دهن کنار لبش رو پاک کرد و از روی تخت پاشد ، با موهای ژولیده رفت دستشویی و تا دو ساعت بیرون نیومد
وقتی پسر چشم تیله ای بهش زنگ زد بدو از دستشویی اومد بیرون و جواب داد
_کیم تهیونگگگگ کونت پارست
+وا اینا چیه اول صبحی میگی
_اول صبح؟ به ساعت نگاه کردی؟ دوازده ظهره و توی فاکینگ هنوز نیومدی مدرسه
به ساعت نگاه کرد و با دیدنش تلفن و قطع کرد و عین میگ میگ حاضر شد و سمت مدرسه دویید
+یعنی..من..دهن مامانو گایی-
با یاد اومدن اینکه داره چی میگه لال شد و فقط سمت مدرسه دویید
در کلاس رو باز کرد و با حوری بهشتیش یعنی معلم تاریخ رو به رو شد
×میبینم که دیر اومدی کیم
+اه استاد من واقعا معذرت میخوام
بدو بدو رفت و پیش پسر چشم تیله ای نشست و پسر چشم تیله ای با حرکت هاش خنده ریزی کرد
پسر چشم تیله ای شروع کرد به آروم حرف زدن
_میبینم که دیر کردی تهیونگ
+آره..مامانم بیدارم نکرد
_تهیونگ تو دیگه بزرگ شدی هنوزم مامانت باید بیدارت کنه؟
+خب آره بانی
پسر چشم تیله ای با لقبی که همیشه پسر مو مشکی بهش میداد لبخند دندون نمایی زد که دندون های خرگوشیش به نمایش در اومدن
part:۲
پسر مو مشکی لبخند کوچیکی زد
+پس بیا دوست شیم.. شاید اینطوری تونستیم بیشتر هم رو بشناسیم
_فکر خوبیه
پسر مو مشکی دست پسر چشم تیله ای رو گرفت و باعث شد پسر چشم تیله ای کمی خجالت بکشه
_چ..چرا دستم رو گرفتی؟
+همینجوری
"the writer"
9 سال میگذره و اون ها هنوز باهم دوست بودن ولی یه چیزی تغییر کرده بود
پسر مو مشکی عاشق پسر چشم تیله ای شده بود
پسر چشم تیله ای اون رو به عنوان دوست میدید..وقتی که پسر چشم تیله ای دست پسر مو مشکی رو میگرفت یا وقتی که بغلش میکرد..برای پسر مو مشکی عادی نبود..اون دوست داشت توی اون موقع ها لب های هلوییش رو ببوسه ولی نمیتونست
"Taehyung"
آب دهن کنار لبش رو پاک کرد و از روی تخت پاشد ، با موهای ژولیده رفت دستشویی و تا دو ساعت بیرون نیومد
وقتی پسر چشم تیله ای بهش زنگ زد بدو از دستشویی اومد بیرون و جواب داد
_کیم تهیونگگگگ کونت پارست
+وا اینا چیه اول صبحی میگی
_اول صبح؟ به ساعت نگاه کردی؟ دوازده ظهره و توی فاکینگ هنوز نیومدی مدرسه
به ساعت نگاه کرد و با دیدنش تلفن و قطع کرد و عین میگ میگ حاضر شد و سمت مدرسه دویید
+یعنی..من..دهن مامانو گایی-
با یاد اومدن اینکه داره چی میگه لال شد و فقط سمت مدرسه دویید
در کلاس رو باز کرد و با حوری بهشتیش یعنی معلم تاریخ رو به رو شد
×میبینم که دیر اومدی کیم
+اه استاد من واقعا معذرت میخوام
بدو بدو رفت و پیش پسر چشم تیله ای نشست و پسر چشم تیله ای با حرکت هاش خنده ریزی کرد
پسر چشم تیله ای شروع کرد به آروم حرف زدن
_میبینم که دیر کردی تهیونگ
+آره..مامانم بیدارم نکرد
_تهیونگ تو دیگه بزرگ شدی هنوزم مامانت باید بیدارت کنه؟
+خب آره بانی
پسر چشم تیله ای با لقبی که همیشه پسر مو مشکی بهش میداد لبخند دندون نمایی زد که دندون های خرگوشیش به نمایش در اومدن
۵.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.