your love tour
YOUR LOVE TOUR
p4
ا/ت ویو:
دستاشو دور کمرم سفت کرد داشت دردم میگرفت که در اتاق باز شد اوه جونگ کوک بود یاااا اون نباید منو تو اون وضعیت میدید از ته جداشدم کیفمو برداشتم از کلاس بیرون رفتم واهاییی خیلی خجالت کشیدم هوفف شاید باید این روزو فراموشش کنم:/
ته ویو:
وای خدایا باورم نمیشد اینقد ضایع به ا/ت اعتراف کردم هییی ولی عیبی نداره فک کنم ازم خوشش میاد محکم بغلش کرده بودم که کوک اومد تو چی از این بدتر ا/ت بدو بدو رفت
+ ای کوک میمردی نیایی
& چرا خو
.... +
&اوکی خببب ببخشید چمیدونستم دارین چندش بازی در میارین(وی مث ادمین بدش میاد:))
+ به هر حال
از کلاس رفتم بیرون بدو بدو سمت در دانشگاه رفتم که دیدم کلارا و امیلی و ا/ت دارن باهم میرن رفتم سمتشون کوک و یونگی هم بهمون ملهق شدن
+ ا/ت میشه با من بیایی؟میرسونمت
- خودم میرم مرسی
+یاا لطفا
.... -
رفتیم و سوار ماشین شدیم اردسو ازش گرفتم و راه افتادیم خداروشکر خونشون از اونجا دور بود پس میتونستم حرفمو بزنم هوفففف
+اممممممم
- اممممممم؟
+خببب میخواستم باهات حرف بزنم خب راستش می خواستم بگم بابت رفتارم متاسفم ینی عاشقتم هستما ولی نباید معذبت می کردم ، ببخشید
- عیبی نداره بعضی وقتا آدما یه کارایی میکنن که با خودشون این حرفارو میزنن تو کار اشتباهی نکردی ازت ممنونم که رک بودی
+ وای طرز فکرت عالیه ،پسسس میشه شامو باهم بخوریم؟
- حتما، خوشحال میشم
+ پس ساعت هفت میام سراغت فقط میتونم شمارتو داشته باشم؟
- گوشیتو بده
+پسس تو هم گوشیتو بده
و رسیدیم ...
+میبینمت بای
- بای عزیزم
ا/ت ویو:
کلارا و امیلی رو تو راه دیدم بهشون پیوستم پسرا هم اومدن به پیشنهاد ته باهم رفتیم و قرار شد من و ته شام رو باهم بخوریم رسیدم خونه و....
میدونم کم بود ببخشید
یااااااااااا ازتون ناراحتم هیچکدوم از شرط ها رو نرسوندین ولی ازونجایی که خیلی بزرگوارم پارت ۴ رو عاپ کردم بابا چی میشه این همه آدمی که دیدن یه گلبی قرمز کنن یه کامنتی از عاپ پارت ۳ یدونه جذبم نداشتم پارت بعد هم آماده هست و نوشتم
خداوکیلی دیگه برسونین
Coments:5
Like:10
Follow:5
ایندفه دیگه ناراحتم نکنین:>
#تهیونگ #جونگ_کوک #یونگی #جین #جیمین #نامجون #جی_هوپ #بی_تی_اس #جنی #امیلی #کلارا #رزی #لیسا #جیسو #بلک_پینک #اکسو #توایس #ایتزی #کیپاپ #ا/ت #وانشات #اصمات #فیک #فیکشن #سناریو #رول #روبیکا #ویسگون
p4
ا/ت ویو:
دستاشو دور کمرم سفت کرد داشت دردم میگرفت که در اتاق باز شد اوه جونگ کوک بود یاااا اون نباید منو تو اون وضعیت میدید از ته جداشدم کیفمو برداشتم از کلاس بیرون رفتم واهاییی خیلی خجالت کشیدم هوفف شاید باید این روزو فراموشش کنم:/
ته ویو:
وای خدایا باورم نمیشد اینقد ضایع به ا/ت اعتراف کردم هییی ولی عیبی نداره فک کنم ازم خوشش میاد محکم بغلش کرده بودم که کوک اومد تو چی از این بدتر ا/ت بدو بدو رفت
+ ای کوک میمردی نیایی
& چرا خو
.... +
&اوکی خببب ببخشید چمیدونستم دارین چندش بازی در میارین(وی مث ادمین بدش میاد:))
+ به هر حال
از کلاس رفتم بیرون بدو بدو سمت در دانشگاه رفتم که دیدم کلارا و امیلی و ا/ت دارن باهم میرن رفتم سمتشون کوک و یونگی هم بهمون ملهق شدن
+ ا/ت میشه با من بیایی؟میرسونمت
- خودم میرم مرسی
+یاا لطفا
.... -
رفتیم و سوار ماشین شدیم اردسو ازش گرفتم و راه افتادیم خداروشکر خونشون از اونجا دور بود پس میتونستم حرفمو بزنم هوفففف
+اممممممم
- اممممممم؟
+خببب میخواستم باهات حرف بزنم خب راستش می خواستم بگم بابت رفتارم متاسفم ینی عاشقتم هستما ولی نباید معذبت می کردم ، ببخشید
- عیبی نداره بعضی وقتا آدما یه کارایی میکنن که با خودشون این حرفارو میزنن تو کار اشتباهی نکردی ازت ممنونم که رک بودی
+ وای طرز فکرت عالیه ،پسسس میشه شامو باهم بخوریم؟
- حتما، خوشحال میشم
+ پس ساعت هفت میام سراغت فقط میتونم شمارتو داشته باشم؟
- گوشیتو بده
+پسس تو هم گوشیتو بده
و رسیدیم ...
+میبینمت بای
- بای عزیزم
ا/ت ویو:
کلارا و امیلی رو تو راه دیدم بهشون پیوستم پسرا هم اومدن به پیشنهاد ته باهم رفتیم و قرار شد من و ته شام رو باهم بخوریم رسیدم خونه و....
میدونم کم بود ببخشید
یااااااااااا ازتون ناراحتم هیچکدوم از شرط ها رو نرسوندین ولی ازونجایی که خیلی بزرگوارم پارت ۴ رو عاپ کردم بابا چی میشه این همه آدمی که دیدن یه گلبی قرمز کنن یه کامنتی از عاپ پارت ۳ یدونه جذبم نداشتم پارت بعد هم آماده هست و نوشتم
خداوکیلی دیگه برسونین
Coments:5
Like:10
Follow:5
ایندفه دیگه ناراحتم نکنین:>
#تهیونگ #جونگ_کوک #یونگی #جین #جیمین #نامجون #جی_هوپ #بی_تی_اس #جنی #امیلی #کلارا #رزی #لیسا #جیسو #بلک_پینک #اکسو #توایس #ایتزی #کیپاپ #ا/ت #وانشات #اصمات #فیک #فیکشن #سناریو #رول #روبیکا #ویسگون
۱۷.۸k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.