p7
جیمین: این جشن خیلی مهمه چون خانواده من هم حضور دارن و مامانم باید فکر کنه دوست دخترمی
ات: ولی اگه یه روزی خواستم از پیشت برم چی؟
جیمین: میگم به خاطر مشکلات با هم کات کردیم فقط میخوام همش از خانواده های رقیبم برای بر قراری ارتباط به من دختری پیشنهاد نده
ات: اگه شک کنن چی؟
جیمین: همچین اتفاقی نمیفته
ات: چرا؟
جیمین: چون تایپ ایده آل منی
ات: اها
جیمین: تو برو تو این سالن هم آرایشت میکنن و هم لباسات آمادست خودم میام دنبالت به موقع قبل از مهمونی باید بریم یه جایی
ات: کجا؟
جیمین: میفهمی
ویو جیمین
ات رو رسوندم رفتم شروع کردم به گوش دادن حرفای بابای ات و چند تا قمار باز دیگه فهمیدم هفته دیگه میخوان باز دور هم جمع بشن و فهمیدم بابای ات تا ماه دیگه وقت داره ات رو به اونا تحویل بده منم هفته بعد خودمو به اونا معرفی میکنم
ببخشید کوتاه بود پارت بعد هم خیلی خفنه
ات: ولی اگه یه روزی خواستم از پیشت برم چی؟
جیمین: میگم به خاطر مشکلات با هم کات کردیم فقط میخوام همش از خانواده های رقیبم برای بر قراری ارتباط به من دختری پیشنهاد نده
ات: اگه شک کنن چی؟
جیمین: همچین اتفاقی نمیفته
ات: چرا؟
جیمین: چون تایپ ایده آل منی
ات: اها
جیمین: تو برو تو این سالن هم آرایشت میکنن و هم لباسات آمادست خودم میام دنبالت به موقع قبل از مهمونی باید بریم یه جایی
ات: کجا؟
جیمین: میفهمی
ویو جیمین
ات رو رسوندم رفتم شروع کردم به گوش دادن حرفای بابای ات و چند تا قمار باز دیگه فهمیدم هفته دیگه میخوان باز دور هم جمع بشن و فهمیدم بابای ات تا ماه دیگه وقت داره ات رو به اونا تحویل بده منم هفته بعد خودمو به اونا معرفی میکنم
ببخشید کوتاه بود پارت بعد هم خیلی خفنه
۷.۰k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.