من ، عاشق تو شده ام . خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نی
من ، عاشق تو شده ام . خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نیستم . انقدر دوستَت دارم که میتوانم ساعت ها به عکس تو خیره شوم ، بدون اینکه پلکی بزنم ؛ میتوانم ساعت ها در خیابان با یاد تو قدم بزنم ، بدون اینکه اندکی خسته شوم ؛ میتوانم تمام موسیقی هارا به یاد تو گوش کنم ، بدون اینکه چیزی از گذر زمان بفهمم ؛ من میتوانم کل روز را با ساختن رویا در کنار تو سپری کنم ، ساعت های طولانی به تو فکر کنم .
اما ، به رویت ، نیاورم ؛
من میتوانم انبوهی از کار ها را که به تو مربوط میشود انجام بدهم و تو زره ای از آن ها ، نفهمی....
" تو اینجایی ; من به تخیلاتم باور دارم ☆ "
اما ، به رویت ، نیاورم ؛
من میتوانم انبوهی از کار ها را که به تو مربوط میشود انجام بدهم و تو زره ای از آن ها ، نفهمی....
" تو اینجایی ; من به تخیلاتم باور دارم ☆ "
۷.۱k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.