- ت‍ م‍ و‍مِ خ‍ ی‍ الِ ‍م‍ ن ت‍ وی‍ ی کِہ ب‍ ی‍ خ‍ ی‍ الِ

- ت‍‌م‍‌و‍مِ خ‍‌ی‍‌الِ ‍م‍‌ن ت‍‌وی‍‌ی کِہ #ب‍‌ی‍‌خ‍‌ی‍‌الِ م‍‌ن ش‍‌دي .-!
دیشب‌ساعت‌¹¹`رفتم‌رو‌تختم‌که‌بخوابم
یکم‌که‌همچی‌ساکت‌شد...
فکرم‌شلوغ‌شد‌و‌هی‌به‌اون‌فکر‌میکرد‌پتورو‌
انداختم‌رومو‌‌‌کلی‌حرف‌بهش‌زدم!
یکم‌که‌گذشت‌پتورو‌انداختم‌کنار....
یکم‌که‌گذشت‌گفتم‌خدایا‌غلط‌کردم‌حرفام‌
بخوره‌‌به‌خودم...
به‌خودم‌گفتم‌یه‌بار‌عکسشو‌نگاه‌میکنمو‌میخابم
- قول.....
گوشیمو‌باز‌کردم‌یه‌ساعت‌چن‌تا‌عکسی‌
که‌ازش‌داشتمو‌نگاه‌میکردم...
اخراش‌عکساش‌داشت‌تار‌میشد
شارژ‌گوشیم‌تموم‌شدو‌خاموش‌شد
چشام‌میسوخت‌دیدم‌صورتم‌خیسه‌عصبی‌شدم
که‌بخاطرش‌گریه‌کردم...
پاشدم‌راه‌رفتم
مشتمو‌میکوبیدم‌به‌در‌دیوار
خسته‌شدم‌دیگه‌‌تیکه‌دادم‌به‌دیوار
سرم‌گذاشتم‌رو‌پاهام‌بلند‌زدم‌زیر‌گریه...
به‌خودم‌گفتم
خب‌حتما‌من‌آدم‌خوبی‌نیستم
خب‌حتما‌از‌من‌بهتر‌هست
خب‌شاید‌دلش‌نخواد
خب‌شاید‌دوسم‌نداشته‌باشه
به‌خودم‌اومدم‌ساعت‌چهار⁴بود
هر‌کاری‌کردم‌نتونستم‌خودمو‌گول‌بزنم
تا‌خوابم‌ببره:)
¹⁸`¹⁸
#لعنتی_دلتنگتم
‌