با ذوق به پنجره نگاه کردم
با ذوق به پنجره نگاه کردم _
بعد از چن دقیقه رسیدیممممم_
پول تا کسی رو پرداخت کردم و از تاکسی پیاده شدم
_برای اولین بار قراره از سئول برممممممم خدافس سئوللل
پامو توی فرودگاه گذاشتم از پنجره ی فرودگاه نور تو چشم زد و یکی بم تنه زد
داشتم میافتادم که یه دستی بازومو گرفت
یه مردی با هیکل گنده و ....اره خلاصه با کلاه و کلا مشکی پوشیده بود بازومو گرفت و رفت
_تو.....
_عه ...کجا رفت؟
داشتم دنبال مرده میگشتم که فهمیدم دیرم شدهههههه
_وای واییییجیپثثمثجمثم
از پله برفی رفتم بالا و بقیه ی راهو دویدم
یزره نفس گرفتم و رسیدمممممممم و بلیطمو نشون دادم
توی هواپیما نشستم ک نفس عمیقی کشیدم
چه جالبببببصندلی من مشکی بود با بقیه صندلیا فرق میکرد
بعد از چن دقیقه رسیدیممممم_
پول تا کسی رو پرداخت کردم و از تاکسی پیاده شدم
_برای اولین بار قراره از سئول برممممممم خدافس سئوللل
پامو توی فرودگاه گذاشتم از پنجره ی فرودگاه نور تو چشم زد و یکی بم تنه زد
داشتم میافتادم که یه دستی بازومو گرفت
یه مردی با هیکل گنده و ....اره خلاصه با کلاه و کلا مشکی پوشیده بود بازومو گرفت و رفت
_تو.....
_عه ...کجا رفت؟
داشتم دنبال مرده میگشتم که فهمیدم دیرم شدهههههه
_وای واییییجیپثثمثجمثم
از پله برفی رفتم بالا و بقیه ی راهو دویدم
یزره نفس گرفتم و رسیدمممممممم و بلیطمو نشون دادم
توی هواپیما نشستم ک نفس عمیقی کشیدم
چه جالبببببصندلی من مشکی بود با بقیه صندلیا فرق میکرد
۳۱۶
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.