تو خندیدی و من هزاران بار در تصور بوسیدنت اتش گرفتم و سوخ
تو خندیدی و من هزاران بار در تصور بوسیدنت اتش گرفتم و سوختم. تو سخن گفتی و من در چشمانت هزاران بار گم گشتم و راه نجاتم را نیافتم. تو نفس کشیدی و من در موجِ سهمگینِ موهانت هزاران بار غرق شدم و نفس بریدم. @toipe
دیدگاه ها (۱.۲k)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.