زمان عشق لجباز من
پارت ۳۵
ارسلان:حرف گوش کن شدی😐
من:عه اصن به تو چه دوس دارم دیگم به حرفت گوش نمیدم😒
ارسلان:گوش نده به درک برو گمشو😒
من:نمیخوام نمیرم 😂
ارسلان
من:برو گمشووووو😐
دیانا:نمیرممممممم
دور کمرشو گرفتم و به خودم نزدیکش کردم
من:چیکار کنم دیگه دوستت دارم اگه نداشتم الان به ۵ تیکه تقسیم شده بودی
دیا:دقت کردی اصن از صبح صدبار بهم گفتی دوستت دارم؟
من:چون دوستت دارم
دیا:دورت بگردم اخه🥲
شب
رفتیم پایین شام خوردیم چندتا تست با مدیسا زدیم و رفتیم شام خوردیم و رفتیم بخوابیم
دیانا خودشو توی بغلم جا کرد و گونمو بوسید خواست بخوابه اروم دم گوشش گفتم:امتحانای ترم نزدیکه ها😁هیچیم نخوندی و سرویسی😂
دیا:من هیچی نخوندم؟من این همه خوندم😂
من:نتایجش معلوم میشه😁
این چند روز دیانا فقط نشست درس خوند و برای کل اهالی خونه عجیب بود که این درس میخونه😂
منم هر از گاهی بهش کمک می کردم 😁البته انگار خودش میخوند و از قبل بهتر شده بود
چند روز بعد
فردا صبح دیگه امتحان داشتیم و باید خودمونو اماده میکردیم
شب
من:دیانا؟استرس داری واسه فردا؟
دیا:خیلی🥲اگه این همه خوندم هیچی نشم چی؟
من:مطمعن باش نتیجه تلاش هاتو میبینی
دیا:من تو زندگیم نمره بیشتر از ۱۰ نداشتم😐
من:چون تو تو زندگیت بیشتر از نیم ساعت درس نمیخونی😐هر چقدر تلاش کنی بهش میرسی
گرفتیم خوابیدیم تا فردا
#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان
ارسلان:حرف گوش کن شدی😐
من:عه اصن به تو چه دوس دارم دیگم به حرفت گوش نمیدم😒
ارسلان:گوش نده به درک برو گمشو😒
من:نمیخوام نمیرم 😂
ارسلان
من:برو گمشووووو😐
دیانا:نمیرممممممم
دور کمرشو گرفتم و به خودم نزدیکش کردم
من:چیکار کنم دیگه دوستت دارم اگه نداشتم الان به ۵ تیکه تقسیم شده بودی
دیا:دقت کردی اصن از صبح صدبار بهم گفتی دوستت دارم؟
من:چون دوستت دارم
دیا:دورت بگردم اخه🥲
شب
رفتیم پایین شام خوردیم چندتا تست با مدیسا زدیم و رفتیم شام خوردیم و رفتیم بخوابیم
دیانا خودشو توی بغلم جا کرد و گونمو بوسید خواست بخوابه اروم دم گوشش گفتم:امتحانای ترم نزدیکه ها😁هیچیم نخوندی و سرویسی😂
دیا:من هیچی نخوندم؟من این همه خوندم😂
من:نتایجش معلوم میشه😁
این چند روز دیانا فقط نشست درس خوند و برای کل اهالی خونه عجیب بود که این درس میخونه😂
منم هر از گاهی بهش کمک می کردم 😁البته انگار خودش میخوند و از قبل بهتر شده بود
چند روز بعد
فردا صبح دیگه امتحان داشتیم و باید خودمونو اماده میکردیم
شب
من:دیانا؟استرس داری واسه فردا؟
دیا:خیلی🥲اگه این همه خوندم هیچی نشم چی؟
من:مطمعن باش نتیجه تلاش هاتو میبینی
دیا:من تو زندگیم نمره بیشتر از ۱۰ نداشتم😐
من:چون تو تو زندگیت بیشتر از نیم ساعت درس نمیخونی😐هر چقدر تلاش کنی بهش میرسی
گرفتیم خوابیدیم تا فردا
#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان
۶۸.۴k
۱۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.