بارها منتظر زمان بود ، اما زمان منتظر او نبود
بارها منتظر زمان بود ، اما زمان منتظر او نبود
بارها میخواست بارون ببارد ، اما وقتی بارون میبارید خواب بود
بارها کنار دوستانش بود ، اما وقتی به دوستانش نیاز داشت کنارش نبودن
انگار به همه جایزه دادن ، وقتی به او رسید جایزه ها تمام شد
زندگیاش هیچ چیز جز تاریکی نبود دنبال نور بود ولی از آن نور میترسید.
بارها میخواست بارون ببارد ، اما وقتی بارون میبارید خواب بود
بارها کنار دوستانش بود ، اما وقتی به دوستانش نیاز داشت کنارش نبودن
انگار به همه جایزه دادن ، وقتی به او رسید جایزه ها تمام شد
زندگیاش هیچ چیز جز تاریکی نبود دنبال نور بود ولی از آن نور میترسید.
۵۴۸
۲۳ مهر ۱۴۰۳