ملتی که تاریخ نداند محکوم به فناست!!!
۲۰۰ سال از حمله اعراب به ایران می گذشت زبان پارسی رفته رفته از مدارس ومکاتبات دیوانی حذف و به جای آن زبان عربی اجباری و تعلیم داده می شد.
خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت خود را مدیون ایرانیان می دانستند با تکبر و غرور خاصی ایرانیان مسلمان را موالی خوانده و از هیچگونه ظلم وستمی بر آنان کوتاهی نمی کردند.
در سیستان خشکسالی اتفاق افتاده بود ولی مامورین خلیفه بيرحمانه خراج و مالیات سنگینی را از دهقانان و بازرگانان طلب کرده و بسوی بغداد می فرستادند تا صرف خوشگذراني خلفای عباسی گردد.
در این میان جوانمردی رویگر زاده از سیستان بر می خیزد
🌹یعقوب ليث صفاری🌹 یا رادمان پسر ماهک سیستانی🌹
‼️او با گردآوری دلاوران سیستان و ديگر نقاط ایران زمین به جنگ با خلیفه می پردازد و تمامی سیستان و خراسان تا ماورانهر و مازندران و گیلان و ری و اصفهان و فارس و کرمان تا قسمتی از خوزستان را از تسلط متجاوزان عرب آزاد می کند...
يعقوب در فرمانی به تمام نقاط ایران زبان عربی را حذف و زبان پارسی دری را رایج می کند(در دفاتر دیوانی وحکومتی) تا بعدها ما شاهد ظهور عارفان و شاعران بسیاری در فرهنگ و ادب ایران
«یعقوب ليث صفاری» نان و پیاز وشمشیری را در یک سینی مي گذارد و در پاسخ به خلیفه چنين می گوید :
تو یک متجاوز به خاک ایران هستی و در مقامی نیستی که ملک ایران را به ایرانی ببخشی من یک رویگر زاده ایرانی هستم غذای من ساده است نان و پیاز ولی پاسخ من به متجاوزی مانند تو به خاک ایران هرچند خود را خلیفه مسلمین بخوانی این شمشیر است...
یعقوب لیث صفاری در هنگام جنگ با لشکر خلیفه عباسی در دزفول به علت بیماری درگذشت.
یعقوب لیث با لشکری جنگید که فرمانده آن لشکر متجاوز محمد ابن جعفر بود. حتما حتما حتما اگر وقت کردید و گذرتان به دزفول افتاد حتما به قبر این دو نفر سر بزنید.
قبر محمدابن جعفر،، در غرب دزفول با شکوه و عظمت خاصی همه روزه پذیرای زائران است و در شرق دزفول در مسیر جاده شوشتر قبری مخروبه و دورافتاده، قبری که اکثر مردم شهر او را نمی شناسند وجود دارد. در این قبر یکی از شجاع ترین،متعصب ترین و میهندوست ترین فرماندهان تاریخ این سرزمین یعقوب لیث صفاری آرمیده است.
ملتی که تاریخ نمی خواند محکوم به فناست!!!!!
اریا
خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت خود را مدیون ایرانیان می دانستند با تکبر و غرور خاصی ایرانیان مسلمان را موالی خوانده و از هیچگونه ظلم وستمی بر آنان کوتاهی نمی کردند.
در سیستان خشکسالی اتفاق افتاده بود ولی مامورین خلیفه بيرحمانه خراج و مالیات سنگینی را از دهقانان و بازرگانان طلب کرده و بسوی بغداد می فرستادند تا صرف خوشگذراني خلفای عباسی گردد.
در این میان جوانمردی رویگر زاده از سیستان بر می خیزد
🌹یعقوب ليث صفاری🌹 یا رادمان پسر ماهک سیستانی🌹
‼️او با گردآوری دلاوران سیستان و ديگر نقاط ایران زمین به جنگ با خلیفه می پردازد و تمامی سیستان و خراسان تا ماورانهر و مازندران و گیلان و ری و اصفهان و فارس و کرمان تا قسمتی از خوزستان را از تسلط متجاوزان عرب آزاد می کند...
يعقوب در فرمانی به تمام نقاط ایران زبان عربی را حذف و زبان پارسی دری را رایج می کند(در دفاتر دیوانی وحکومتی) تا بعدها ما شاهد ظهور عارفان و شاعران بسیاری در فرهنگ و ادب ایران
«یعقوب ليث صفاری» نان و پیاز وشمشیری را در یک سینی مي گذارد و در پاسخ به خلیفه چنين می گوید :
تو یک متجاوز به خاک ایران هستی و در مقامی نیستی که ملک ایران را به ایرانی ببخشی من یک رویگر زاده ایرانی هستم غذای من ساده است نان و پیاز ولی پاسخ من به متجاوزی مانند تو به خاک ایران هرچند خود را خلیفه مسلمین بخوانی این شمشیر است...
یعقوب لیث صفاری در هنگام جنگ با لشکر خلیفه عباسی در دزفول به علت بیماری درگذشت.
یعقوب لیث با لشکری جنگید که فرمانده آن لشکر متجاوز محمد ابن جعفر بود. حتما حتما حتما اگر وقت کردید و گذرتان به دزفول افتاد حتما به قبر این دو نفر سر بزنید.
قبر محمدابن جعفر،، در غرب دزفول با شکوه و عظمت خاصی همه روزه پذیرای زائران است و در شرق دزفول در مسیر جاده شوشتر قبری مخروبه و دورافتاده، قبری که اکثر مردم شهر او را نمی شناسند وجود دارد. در این قبر یکی از شجاع ترین،متعصب ترین و میهندوست ترین فرماندهان تاریخ این سرزمین یعقوب لیث صفاری آرمیده است.
ملتی که تاریخ نمی خواند محکوم به فناست!!!!!
اریا
۵.۳k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.