پسران هدفمند
+پارت هشتم 😍❤️
با این ویدیو نگاه کنید قشنگ تصویر سازی کنید ویویوی run عه😍...
از زبان تهیونگ:
خوب بنا به درخواست آرمیهای ایران امروز قراره بریم ایران از صبح تا الان درگیر جمع کردن وسایلمون هستیم...بعد از تمام کردن کارهامون سوار هوایپما شدیم و به سمت ایران حرکت کردیم اوف ایران کشوری ک لباسشو خریدم و غذاهای خوشمزش و فنهای خوبش ...
یکم خوابیدم تا اینکه با صدا زدنای جیمین بیدار شدم.
+تهیونگ رسیدیم بلند شو..
کمی گردن گرفته مو مالش دادم و بعد چمدانم با خودم آوردم رفتیم هتل و یکم استراحت کردیم.
بعد از استراحت شروع به تمرین آهنگ من run کردیم..
شب:
رفتیم اتاق گریم و گریم شدیم بعد از پوشیدن لباس و اینا با بچه ها وارد استیج برج میلاد شدیم و باید بگم وای عجب ارتفاعی داره.
آرمیهای ایرانی همشون جیغ زدن میدونستم با این حالتشون روبه رو میشم.
منم جوابشون دادم..
شروع به صحبت کردن کردیم...
بعد کنسرت شروع شد...
اول جانگ کوک خواند:
+پشت حرفهایی ک میزنی معنیهای زیادی وجود داره.
منظورت از اون حرفها چی بود؟+
بعد نوبت نامجون رسید:
ردپاهای مرموز رو پیدا میکنم و دنبالشون میرم.
بازم نوبت جانگ کوک شد:
منو رها نکن ... ایمان داشته باش شروع به دویدن کن.
نوبت جیمین شد:
هیچ پایانی در کنار نیست... تو صدای قلب منی.
تا نوبت من(تهیونگ ) شد:
عقربه ی ساعت که تا الان بی حرکت بود.
الان داره ثانیه به ثانیه جلو میره..
و تا آخر ادامه دادیم در این بین آرمیهای ایرانیم سنگ تمام گذاشته بودن..
بعد از تمام شدن کنسرت طبق معمول بهشون گفتم: که آرمی تا همیشه باهات میمونم..
و خوب رفتیم اتاق گریم تا گریمون پاک کنند.
بعد از پاک کردن گریم رفتیم هتل یک دوشی گرفتیم و استراحت کردیم...
پارت بعدیم چند ساعت دیگ میدم تازه از کلاس یوگا برگشتم خیلی خستم باید درسمم بخونم .
لطفا بگین داستان خوب پیش میره؟
ببخشید که بدقولی کردم ممنون از همراهیاتون برام خیلی باارزشه 🥺💔
با این ویدیو نگاه کنید قشنگ تصویر سازی کنید ویویوی run عه😍...
از زبان تهیونگ:
خوب بنا به درخواست آرمیهای ایران امروز قراره بریم ایران از صبح تا الان درگیر جمع کردن وسایلمون هستیم...بعد از تمام کردن کارهامون سوار هوایپما شدیم و به سمت ایران حرکت کردیم اوف ایران کشوری ک لباسشو خریدم و غذاهای خوشمزش و فنهای خوبش ...
یکم خوابیدم تا اینکه با صدا زدنای جیمین بیدار شدم.
+تهیونگ رسیدیم بلند شو..
کمی گردن گرفته مو مالش دادم و بعد چمدانم با خودم آوردم رفتیم هتل و یکم استراحت کردیم.
بعد از استراحت شروع به تمرین آهنگ من run کردیم..
شب:
رفتیم اتاق گریم و گریم شدیم بعد از پوشیدن لباس و اینا با بچه ها وارد استیج برج میلاد شدیم و باید بگم وای عجب ارتفاعی داره.
آرمیهای ایرانی همشون جیغ زدن میدونستم با این حالتشون روبه رو میشم.
منم جوابشون دادم..
شروع به صحبت کردن کردیم...
بعد کنسرت شروع شد...
اول جانگ کوک خواند:
+پشت حرفهایی ک میزنی معنیهای زیادی وجود داره.
منظورت از اون حرفها چی بود؟+
بعد نوبت نامجون رسید:
ردپاهای مرموز رو پیدا میکنم و دنبالشون میرم.
بازم نوبت جانگ کوک شد:
منو رها نکن ... ایمان داشته باش شروع به دویدن کن.
نوبت جیمین شد:
هیچ پایانی در کنار نیست... تو صدای قلب منی.
تا نوبت من(تهیونگ ) شد:
عقربه ی ساعت که تا الان بی حرکت بود.
الان داره ثانیه به ثانیه جلو میره..
و تا آخر ادامه دادیم در این بین آرمیهای ایرانیم سنگ تمام گذاشته بودن..
بعد از تمام شدن کنسرت طبق معمول بهشون گفتم: که آرمی تا همیشه باهات میمونم..
و خوب رفتیم اتاق گریم تا گریمون پاک کنند.
بعد از پاک کردن گریم رفتیم هتل یک دوشی گرفتیم و استراحت کردیم...
پارت بعدیم چند ساعت دیگ میدم تازه از کلاس یوگا برگشتم خیلی خستم باید درسمم بخونم .
لطفا بگین داستان خوب پیش میره؟
ببخشید که بدقولی کردم ممنون از همراهیاتون برام خیلی باارزشه 🥺💔
۶.۳k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.