رمام تیاامو پارت ۳
رمان🤍
تیاامو💜
♡پارت ۳♡
🤍دیانا🤍
در باز شد
با رضا خدافظی کردم رفتم داخل
یه پسره جلوی در در بود
(ارسلان👈🏻*)
~سلام
*سلام بفرمایید
~امم.. با اقای..... /کار داشتم (چیزی به زهنم نرسید😅)
*تو اتاق کارشونن
بفرمایید بالا من برم صداشون کنم
~چشم
رفتم نشست رو مبل و شروع کردم به دید زدن خونه
خونه قشنگی بود
داشتم به اطرافم نگاه میکردم که صدای پای یه نفر توجهمو جلب کرد
یه مرد تقریبا جوون از پله اومد پایین
اومد رو به روم
منم بلند شدم با صدای اروم سلام کردم
~سلام
"سلام
خوش اومدید
~مرسی
" بفرمایید بشینید
~چشم
"قهوه یا چای
~یه قهوه اگه میشه
" بله
ارسلااان
پسره رو صدا زد و گفت که دو تا قهوه بیاره
از اسمش خوشم اومد
ارسلان
اسمه قشنگیه
غرق فکر رو خیال بودم که با صدای یه نفر به خودم اومدم
"خانم
~بله
پسره قهوه رو اورد
" خوب
میتونم بپرسم کارتون چی بود که تشریف اوردیم
~از طرف اقای برزگر اومدم واسه ی کار
"اها بله
اگه میشه خودتون رو معرفی کنید
~دیانا رحیمیم ۱۹ سالمه
" اوکیه میتونید هر وقت کخه خواستید کارتون رو شروع کنید
~واقعا😐
"بله🙂
~ممنون😊
فقط میتونم از امروز شروع کنم
" بلع
قهوتونو بخورید سرد میشه
~بله چشم
"بعد برو پیش ارسلان همه جا رو بهت نشون میده
~بله ممنون
..
تیاامو💜
♡پارت ۳♡
🤍دیانا🤍
در باز شد
با رضا خدافظی کردم رفتم داخل
یه پسره جلوی در در بود
(ارسلان👈🏻*)
~سلام
*سلام بفرمایید
~امم.. با اقای..... /کار داشتم (چیزی به زهنم نرسید😅)
*تو اتاق کارشونن
بفرمایید بالا من برم صداشون کنم
~چشم
رفتم نشست رو مبل و شروع کردم به دید زدن خونه
خونه قشنگی بود
داشتم به اطرافم نگاه میکردم که صدای پای یه نفر توجهمو جلب کرد
یه مرد تقریبا جوون از پله اومد پایین
اومد رو به روم
منم بلند شدم با صدای اروم سلام کردم
~سلام
"سلام
خوش اومدید
~مرسی
" بفرمایید بشینید
~چشم
"قهوه یا چای
~یه قهوه اگه میشه
" بله
ارسلااان
پسره رو صدا زد و گفت که دو تا قهوه بیاره
از اسمش خوشم اومد
ارسلان
اسمه قشنگیه
غرق فکر رو خیال بودم که با صدای یه نفر به خودم اومدم
"خانم
~بله
پسره قهوه رو اورد
" خوب
میتونم بپرسم کارتون چی بود که تشریف اوردیم
~از طرف اقای برزگر اومدم واسه ی کار
"اها بله
اگه میشه خودتون رو معرفی کنید
~دیانا رحیمیم ۱۹ سالمه
" اوکیه میتونید هر وقت کخه خواستید کارتون رو شروع کنید
~واقعا😐
"بله🙂
~ممنون😊
فقط میتونم از امروز شروع کنم
" بلع
قهوتونو بخورید سرد میشه
~بله چشم
"بعد برو پیش ارسلان همه جا رو بهت نشون میده
~بله ممنون
..
۲۲.۷k
۲۳ مرداد ۱۴۰۱