سناریو کوک
جونگ کوک برادر ناتنیت بود که چند ماهی بود عاشقت شده بود ولی بهت اعتراف نکرده بود
و تو یک روز به مهمونی دعوت میشی و مامانت میگه برای اینکه تنها نباشی با کوک برو تو هم قبول میکنی. وقتی وارد اونجا میشین تو میری پیش دوستات و کوک از دور مواظبته ولی یهو یه پسره بهت نزدیکه میشه و درخواست رقص میکنه ولی تو ردش میکنی کوک اول اعصبانی میشه ولی بعد یک لبخند خیلی کوچیک میزنه و زود جمعش میکنه*گیف*
و تو یک روز به مهمونی دعوت میشی و مامانت میگه برای اینکه تنها نباشی با کوک برو تو هم قبول میکنی. وقتی وارد اونجا میشین تو میری پیش دوستات و کوک از دور مواظبته ولی یهو یه پسره بهت نزدیکه میشه و درخواست رقص میکنه ولی تو ردش میکنی کوک اول اعصبانی میشه ولی بعد یک لبخند خیلی کوچیک میزنه و زود جمعش میکنه*گیف*
۱۰.۱k
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.