"من صبورم اما
"من صبورم اما
به خدا دست خودم نيست،
اگر مي رنجم...
يا اگر شادي زيباي تو را
به غم غربت چشمان خودم ميبندم
من صبورم اما..
چه قدَر با همه ي عاشقي ام محزونم
و به يادِ همه ي خاطره هاي گل سرخ
مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم..
من صبورم اما..
بي دليل از قفس كهنه ي شب مي ترسم..
بي دليل از همه ي تيرگي رنگ غروب
و چراغي كه تو را از شب متروکِ دلم دور كند..
من صبورم اما...
آه ، اين بغض گران
صبر چه مي داند چيست...؟! "
به خدا دست خودم نيست،
اگر مي رنجم...
يا اگر شادي زيباي تو را
به غم غربت چشمان خودم ميبندم
من صبورم اما..
چه قدَر با همه ي عاشقي ام محزونم
و به يادِ همه ي خاطره هاي گل سرخ
مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم..
من صبورم اما..
بي دليل از قفس كهنه ي شب مي ترسم..
بي دليل از همه ي تيرگي رنگ غروب
و چراغي كه تو را از شب متروکِ دلم دور كند..
من صبورم اما...
آه ، اين بغض گران
صبر چه مي داند چيست...؟! "
۳۷.۶k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱