دل از سنگ باید ک از درد عشق تو ننالد
دل از سنگ باید ک از درد عشق تو ننالد
خدایا دلم از سنگ نیست
مرا عشق او جنگ با اندوه ساخت
ک جز غم در این جنگ اهنگ نیست
ب لب جز سرود امید نبود
مرا بانگ این جنگ خاموش کرد
چنان دل ب آهنگ او خو گرفت
ک آهنگ خود فراموش کرد
نمیدانم این جنگ سرنوشت
چ میخاهد از جان فرسوده ام
کجا میکشاندم این نغمه ک یک دم نخاهد آسوده ام
دل از این جهان برگرفتم دریغ
هنوزم ب جان اتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
عشق تو برایم زندگی نزاشت
خدایا دلم از سنگ نیست
مرا عشق او جنگ با اندوه ساخت
ک جز غم در این جنگ اهنگ نیست
ب لب جز سرود امید نبود
مرا بانگ این جنگ خاموش کرد
چنان دل ب آهنگ او خو گرفت
ک آهنگ خود فراموش کرد
نمیدانم این جنگ سرنوشت
چ میخاهد از جان فرسوده ام
کجا میکشاندم این نغمه ک یک دم نخاهد آسوده ام
دل از این جهان برگرفتم دریغ
هنوزم ب جان اتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
عشق تو برایم زندگی نزاشت
۳۲.۲k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.