٭خونـِ خُوشگِل مَن! -پارت73-
من:جیهو
یه لحضه برگهها روی صورتش قرار گرفت و چشماش دقیقا شبیه همون یاروعه بود
س.ی:چطور؟!...
من:البته که تو ندیدیش ولی به بهونه مریضی و سرد بودن هوا ماسک زده بود!
س.ی:آها، پس که اینطور:|
(موبایل سئویون پس از ظاهر شدن یهویی صفحش که تماس از طرف سوهی بود شروع به ویبره رفتن کرد)
÷:باز کجا رفتین دوتایی تنها؟!:)
-:باز شروع کردی تو؟!:|
÷:هی منم میخوام از سینگلی دربیاامم
+:هنوز زودته!
÷:اون وقت تویه 20ساله زودت نیست؟!:\
+:اولا من انسانم دوما به سن نیس که به عقله سومن...
-/+:زر نزنن!://
÷:چه هماهنگین باهم!
-:فقط بگو واسه چی زنگ زدی؟!
÷:نمیاین گیم بزنیم کفتران عاشق؟!؛)
(سئویون بدون اینکه مکث کنه دستشو روی دکمه قطع تماس گذاشت)
من:اجازس وقتی دیدمش قیمه سبزیش کنم؟!:]
س.ی:منم میام کمکت•-•
*فردا*
(از وقتی که بیدار شدم قصد داشتم یه طوری دهن جیهو رو سرویس کنم تا دوروبرم نپلکه
برای اینکار تصمیم گرفتم از سئویون کمک بگیرم...
پس در اتاقشو زدم بعد اجازه گرفتن وارد شدم)
من:سلام
س.ی:سلام خوابالوو:)
من:بیدار بودم:|
س.ی:سر میز برای صبحونه ندیدمت:))
من:دیر تشریفتو آوردی زودتر خورده بودم رفتم تو اتاقم:||
س.ی:مطمئن باشم؟!:)))
من:چرا از عمه یا خاله نمیپرسی؟!:|||
س.ی:اینم حرفیه•-•
خب، کارم داشتی؟!
من:تصمیم دارم دهن جیهو رو سرویس کنم!
س.ی:یکم صبر کن خواهر؛ تازه دیشب همو دیدین
نزن تو ذوق بچه!
من:مگه دشمن هم نیستین؟!:|
س.ی:بله هستیم
من:پس واسه چی ازش طرفداری میکنی؟!:|
س.ی:طرفداری نکردم، فقط گفتم یکم صبر کنی!
من:من برای این آدم یک لحضه هم صبر ندارم!!
یه لحضه برگهها روی صورتش قرار گرفت و چشماش دقیقا شبیه همون یاروعه بود
س.ی:چطور؟!...
من:البته که تو ندیدیش ولی به بهونه مریضی و سرد بودن هوا ماسک زده بود!
س.ی:آها، پس که اینطور:|
(موبایل سئویون پس از ظاهر شدن یهویی صفحش که تماس از طرف سوهی بود شروع به ویبره رفتن کرد)
÷:باز کجا رفتین دوتایی تنها؟!:)
-:باز شروع کردی تو؟!:|
÷:هی منم میخوام از سینگلی دربیاامم
+:هنوز زودته!
÷:اون وقت تویه 20ساله زودت نیست؟!:\
+:اولا من انسانم دوما به سن نیس که به عقله سومن...
-/+:زر نزنن!://
÷:چه هماهنگین باهم!
-:فقط بگو واسه چی زنگ زدی؟!
÷:نمیاین گیم بزنیم کفتران عاشق؟!؛)
(سئویون بدون اینکه مکث کنه دستشو روی دکمه قطع تماس گذاشت)
من:اجازس وقتی دیدمش قیمه سبزیش کنم؟!:]
س.ی:منم میام کمکت•-•
*فردا*
(از وقتی که بیدار شدم قصد داشتم یه طوری دهن جیهو رو سرویس کنم تا دوروبرم نپلکه
برای اینکار تصمیم گرفتم از سئویون کمک بگیرم...
پس در اتاقشو زدم بعد اجازه گرفتن وارد شدم)
من:سلام
س.ی:سلام خوابالوو:)
من:بیدار بودم:|
س.ی:سر میز برای صبحونه ندیدمت:))
من:دیر تشریفتو آوردی زودتر خورده بودم رفتم تو اتاقم:||
س.ی:مطمئن باشم؟!:)))
من:چرا از عمه یا خاله نمیپرسی؟!:|||
س.ی:اینم حرفیه•-•
خب، کارم داشتی؟!
من:تصمیم دارم دهن جیهو رو سرویس کنم!
س.ی:یکم صبر کن خواهر؛ تازه دیشب همو دیدین
نزن تو ذوق بچه!
من:مگه دشمن هم نیستین؟!:|
س.ی:بله هستیم
من:پس واسه چی ازش طرفداری میکنی؟!:|
س.ی:طرفداری نکردم، فقط گفتم یکم صبر کنی!
من:من برای این آدم یک لحضه هم صبر ندارم!!
۱.۲k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.