شده عشقی به دلت باشد و انکار کنی
شده عشقی به دلت باشد و انکار کنی
یا که از بـودن او در دلت اقـرار کنـــی
شده صــــدبار بمیری و شبت روز شود
باز هــــر بار همـین کار، تو تکـرار کنی
شده از روزه ی لبهای کسی خسته شوی
برســد روز ملاقات و تـــــو افطار کنی
شده تنها بشوی بغض تو باران بشود
از تَهِ قـلب خودت باز تو اصـرار کنی
شده یارت بشود دور ز چشمت و تو باز
نتوانی که غمت بر همـــــه اظهار کنــی
یا که از بـودن او در دلت اقـرار کنـــی
شده صــــدبار بمیری و شبت روز شود
باز هــــر بار همـین کار، تو تکـرار کنی
شده از روزه ی لبهای کسی خسته شوی
برســد روز ملاقات و تـــــو افطار کنی
شده تنها بشوی بغض تو باران بشود
از تَهِ قـلب خودت باز تو اصـرار کنی
شده یارت بشود دور ز چشمت و تو باز
نتوانی که غمت بر همـــــه اظهار کنــی
۳.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.