پسران هدفمند🥹💜
فصل دوم پارت هفدهم.
با این ویدیو این پارتو بخونید و واقعا همینطوره زندگی بدون بی تی اس یعنی زهر😭💔 ..
این پارت درباره ی آرمیهاست یعنی ما😭💜..
خبرنگار رو به یکی از آرمیا کرد و گفت:چه چیزی تو رو میترسونه؟
آرمی گفت:از دست دادن بی تی اس.
خبرنگار:آره درد بدیه...
آرمی هومی گفت...
+هی سویا شنیدی bts رو زندانی کردن ؟
سویا با تعجب نگاه جنی کرد و گفت: ن این غیر ممکنه.حقیقت نداره؟
جنی هی کشید و گفت:کجای دنیایی خواهر ساجا من شنیدم نامادری تهیونگه و اونا رو زندانی کرده کمپانی بنگتن از همه ی آرمیا کمک خواسته بریم کمکشون کنیم؟
سویا با دستپاچگی از جاش بلند شد و گفت:آره پاشو بریم .
آرمیهای ایران:
کوثر: بچه ها من شنیدم ک bts رو گرفتن این خبرو شنیدین؟
مینا با دستپاچگی از جاش بلند شد و گفت:وای نه این امکان نداره.
السا حرفشون قطع کرد و گفت:حالا مشگلیه ک پیش اومده چیکار باید بکنیم؟
کوثر:من میگم ک باید بریم کره و bts رو نجات بدیم..
همه یک صدا گفتن :آره فکر خوبیه.
کوثر: عام کمپانی بنگتن از ما کمک خواستن از آرمیهای سراسر دنیا ببین چقدر مهمه این موضوع تا حالا ندیدم یک کمپانی به اعضاش اهمیت بده و واقعا این کمپانی کارش درسته..(اسم دوستهای خودمو آوردم اگ کسی دلش میخواد تو فف باشه تو کامنتها بگه🥹😍)
همه ی آرمیهای دنیا دور همدیگه جمع شدن و قرار شد تو سئول همدیگه رو ملاقات کنن آرمیها به همدیگه دست دادن و گفتن:آره ما یک لشکریم و کسی نمیتونه ما رو از بین ببره ما ساجا رو نابود میکنیم و آیدلامون رو نجات میدیم حتی اگ خودمون بمیرم..
همه با همدیگه اسلحه هاشون بالا بردن و به همدیگه زدن و داد زدن:همه برای یکی و یکی برای همه..
بالاخره نوبت bts و حامیانش شد تا در برابر ظلمهای ساجا رییس جمهور کره بایستن و این انقلاب عظیم درست کنن تا توی تاریخ اسمی ازشون ببرن.
این پارت خوب بود؟
دوسش داشتین؟😐🤝
با این ویدیو این پارتو بخونید و واقعا همینطوره زندگی بدون بی تی اس یعنی زهر😭💔 ..
این پارت درباره ی آرمیهاست یعنی ما😭💜..
خبرنگار رو به یکی از آرمیا کرد و گفت:چه چیزی تو رو میترسونه؟
آرمی گفت:از دست دادن بی تی اس.
خبرنگار:آره درد بدیه...
آرمی هومی گفت...
+هی سویا شنیدی bts رو زندانی کردن ؟
سویا با تعجب نگاه جنی کرد و گفت: ن این غیر ممکنه.حقیقت نداره؟
جنی هی کشید و گفت:کجای دنیایی خواهر ساجا من شنیدم نامادری تهیونگه و اونا رو زندانی کرده کمپانی بنگتن از همه ی آرمیا کمک خواسته بریم کمکشون کنیم؟
سویا با دستپاچگی از جاش بلند شد و گفت:آره پاشو بریم .
آرمیهای ایران:
کوثر: بچه ها من شنیدم ک bts رو گرفتن این خبرو شنیدین؟
مینا با دستپاچگی از جاش بلند شد و گفت:وای نه این امکان نداره.
السا حرفشون قطع کرد و گفت:حالا مشگلیه ک پیش اومده چیکار باید بکنیم؟
کوثر:من میگم ک باید بریم کره و bts رو نجات بدیم..
همه یک صدا گفتن :آره فکر خوبیه.
کوثر: عام کمپانی بنگتن از ما کمک خواستن از آرمیهای سراسر دنیا ببین چقدر مهمه این موضوع تا حالا ندیدم یک کمپانی به اعضاش اهمیت بده و واقعا این کمپانی کارش درسته..(اسم دوستهای خودمو آوردم اگ کسی دلش میخواد تو فف باشه تو کامنتها بگه🥹😍)
همه ی آرمیهای دنیا دور همدیگه جمع شدن و قرار شد تو سئول همدیگه رو ملاقات کنن آرمیها به همدیگه دست دادن و گفتن:آره ما یک لشکریم و کسی نمیتونه ما رو از بین ببره ما ساجا رو نابود میکنیم و آیدلامون رو نجات میدیم حتی اگ خودمون بمیرم..
همه با همدیگه اسلحه هاشون بالا بردن و به همدیگه زدن و داد زدن:همه برای یکی و یکی برای همه..
بالاخره نوبت bts و حامیانش شد تا در برابر ظلمهای ساجا رییس جمهور کره بایستن و این انقلاب عظیم درست کنن تا توی تاریخ اسمی ازشون ببرن.
این پارت خوب بود؟
دوسش داشتین؟😐🤝
۸.۸k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.