پارت اول فیک
ا/ت و جونگ کوک رفتن کافه چون جونگ کوک میخواست ب ا/ت اعتراف کنه
از زبان ا/ت
جونگ کوک نشسته بود و نگاهم میکرد وقتی میخواد چیزی بگه زود میره سر اصل مطلب اما الان...
ا/ت:اممم جونگ کوکا نمیخوای چیزی بگی؟
جونگ کوک:خب .... ام چیزه بگم قهوه بیارن
ا/ت:*سرشو تکون داد* اوم بگو بیارن
از زبان کوک
من واقعا عاشقشم اما نمیتونم بهش بگم اگه قبول نکنه چی اما گفتم یه قهوه سفارش دادم
و الان میخوام بهش بگم
جونگ کوک:ا/ت
ا/ت:جانم
جونگ کوک:مال من باش لطفا
ا/ت:آها باشه وایسا ببینم چی؟
جونگ کوک:من دوست دارم
ا/ت:خب م..من نمیدونم چی بگم
جونگ کوک:خب چیزی نگو اما خواهش میکنم روش فکر کن
ا/ت:*سرشو انداخت پایین*
اولین باره فیک مینویسم نمیدونم خوبه یا نه اما امیدوارم بتونم تو پارتای بعد بهترش کنم🙂❤
سعی میکنم زود پارت بعدیو بذارم
از زبان ا/ت
جونگ کوک نشسته بود و نگاهم میکرد وقتی میخواد چیزی بگه زود میره سر اصل مطلب اما الان...
ا/ت:اممم جونگ کوکا نمیخوای چیزی بگی؟
جونگ کوک:خب .... ام چیزه بگم قهوه بیارن
ا/ت:*سرشو تکون داد* اوم بگو بیارن
از زبان کوک
من واقعا عاشقشم اما نمیتونم بهش بگم اگه قبول نکنه چی اما گفتم یه قهوه سفارش دادم
و الان میخوام بهش بگم
جونگ کوک:ا/ت
ا/ت:جانم
جونگ کوک:مال من باش لطفا
ا/ت:آها باشه وایسا ببینم چی؟
جونگ کوک:من دوست دارم
ا/ت:خب م..من نمیدونم چی بگم
جونگ کوک:خب چیزی نگو اما خواهش میکنم روش فکر کن
ا/ت:*سرشو انداخت پایین*
اولین باره فیک مینویسم نمیدونم خوبه یا نه اما امیدوارم بتونم تو پارتای بعد بهترش کنم🙂❤
سعی میکنم زود پارت بعدیو بذارم
۶۶.۸k
۱۵ اسفند ۱۴۰۰